حفظ می شد. اشعار قافیه دارتر و غم انگیزتر را زودتر یاد می گرفت.
سرچشمه اصلی اولین نامه های او به فرمینا داثا قرائت کتاب های دوره رمانتیک اسپانیولی بود. نیمی را از خودش می نوشت و نیمه دیگر را از روی آنها کپی می کرد. نامه هایش به همان روال ادامه داشت، تا زمانی که مجبور شد بیشتر به واقعیت حقایق زندگانی فکر کند تا به اندوه دل. از همان موقع قدمی به پیش برداشت و پاورقی های گریه دار و رمان های مبتذل کفرآمیزی را خواند که هیچ به سن و سالش جور درنمیآمد. اشعار شعرای محلی را که ورق ورق یا به صورت جزوه در میدان ها به دو سنتاووس میفروختند، میخرید و همراه مادرش روی صفحات زار می زد. و در همان حال میتوانست بهترین اشعار شعرای اسپانیولی را هم از حفظ بخواند. به هر حال آنچه به دستش می رسید، می خواند. آن هم درست به ترتیبی که به دستش میرسیدند و تندتند، طوری که بعدها، بعد از آن دوران مشکل اولین عشق، وقتی دیگر جوانی را پشت سر گذاشته بود، مجبور شد تا از صفحه اول تا صفحه آخر بیست جلد دایرة المعارف گنجینه جوانان را بار دیگر بخواند، به اضافه کاتالوگ تمام آثار ترجمه شده نویسندگان کلاسیک که انتشارات برادران گارنیه علاوه بر کتاب های درسی چاپ میکردند و بعد هم آثار آسانتر *دون بلاسکو ایبانیز* که انتشارات پرومتئو منتشر میکرد.
به هر حال ماجراهای جوانی او در آن مسافرخانه فقط به کتاب خواندن و نامه های عاشقانه نوشتن منحصر نشده بود، بلکه به راز عشق های بدون عشق نیز پی برده بود. زندگی در آن خانه بعد از ساعت دوازده ظهر آغاز می شد. وقتی دوستان شب پره اش لخت و برهنه پا از بستر بیرون
سرچشمه اصلی اولین نامه های او به فرمینا داثا قرائت کتاب های دوره رمانتیک اسپانیولی بود. نیمی را از خودش می نوشت و نیمه دیگر را از روی آنها کپی می کرد. نامه هایش به همان روال ادامه داشت، تا زمانی که مجبور شد بیشتر به واقعیت حقایق زندگانی فکر کند تا به اندوه دل. از همان موقع قدمی به پیش برداشت و پاورقی های گریه دار و رمان های مبتذل کفرآمیزی را خواند که هیچ به سن و سالش جور درنمیآمد. اشعار شعرای محلی را که ورق ورق یا به صورت جزوه در میدان ها به دو سنتاووس میفروختند، میخرید و همراه مادرش روی صفحات زار می زد. و در همان حال میتوانست بهترین اشعار شعرای اسپانیولی را هم از حفظ بخواند. به هر حال آنچه به دستش می رسید، می خواند. آن هم درست به ترتیبی که به دستش میرسیدند و تندتند، طوری که بعدها، بعد از آن دوران مشکل اولین عشق، وقتی دیگر جوانی را پشت سر گذاشته بود، مجبور شد تا از صفحه اول تا صفحه آخر بیست جلد دایرة المعارف گنجینه جوانان را بار دیگر بخواند، به اضافه کاتالوگ تمام آثار ترجمه شده نویسندگان کلاسیک که انتشارات برادران گارنیه علاوه بر کتاب های درسی چاپ میکردند و بعد هم آثار آسانتر *دون بلاسکو ایبانیز* که انتشارات پرومتئو منتشر میکرد.
به هر حال ماجراهای جوانی او در آن مسافرخانه فقط به کتاب خواندن و نامه های عاشقانه نوشتن منحصر نشده بود، بلکه به راز عشق های بدون عشق نیز پی برده بود. زندگی در آن خانه بعد از ساعت دوازده ظهر آغاز می شد. وقتی دوستان شب پره اش لخت و برهنه پا از بستر بیرون
Vicente Blasco Ibanes. نویسنده اسپانیولی که کتاب خون و شن معروف ترین اثر اوست (۱۸۶۷ - ۱۹۲۸). - م.