نام کتاب: پرواز شبانه
1
به همین زودی، زیر او، از میان شامگاه زرین، تپه های فرورفته در سایه ها شیارهای خود را کنده بودند و جلگه ها زیر نور دیرپای رخشان شده بودند. زیرا که در این سرزمینها این درخشش زرین همواره از خاک پرتو می افکند، همچنان که چون زمستان سپری می شود سپیدی برف همچنان پایدار می ماند.
فابین (Fabian)، خلبانی که پست هوایی پانتاگونیا را از انتهای جنوبی آمریکای جنوبی به بوئنوس آیرس می آورد، در این هنگام فرا رسیدن شب را با برخی نشانه ها باز می شناخت که آبهای بندر را به خاطر او می آوردند - گشودگی آرام به زیر پا، که ابرهای تناسان اندکی آنرا مخطط ساخته بودند - و چنان مینمود که فابین در شرف ورود به لنگرگاهی وسیع و شگرفی تعالی و تبارک باشد.
یا آنکه شاید در خیال میدید که در شامگاه آرام آسوده راه می رود؛ همچنانکه شبانان می روند. شبانان پانتاگونیا بی شتاب از گله گاهی به گله گاه دیگر راه میسپرند؛ و فابین نیز از شهری به شهر دیگر می رفت، گویی شبان آن شهرها بود. هر دو ساعت یک بار یکی از آن شهرها را میدید که کنار رودخانه خود لمیده آب می نوشید یا در جلگه خود می چرید.
گاه چون بر فراز بیست و پنج فرسنگ یا بیشتر دشت بی کشتزار

صفحه 1 از 88