دلار در آورده بود. من وحشت کردم وقتی فهمیدم که دوستم بری نوزو از من یازده هزار دلار بیشتر می گیرد. ما حتما در این باره بعدا صحبت خواهیم کرد.
- اگر مجموعه حساب کنی حدودا سه میلیون دلار.
این را به میستر گفتم که مجددا با دست روی سیم قرمز داشت چرت می زد سرش را آرام تکان داد و گفت:
- چقدر برای بیچاره ها؟
- مبلغ کل کمک ها صد و هشتاد هزار دلار.
- کل کمک را نمی خواهم . من و رفقهایم را با سمفونی و کلک در در یک طبقه با دیگران قرار ندهید، در جاهایی که شراب می خورید و امضا می دهید و چند دلار به پیشاهنگ ها می بخشید. من دربارهی غذا حرف می زنم. غذا برای گرسنگان که در شهر شما زندگی می کنند غذا برای بچه ها ، همین جا در همین شهر، در جایی که شما میلیون ها دلار پول در می آورید ما بچه هایی داریم که شبها گرسنه می خوابند و از گرسنگی گریه می کنند چقدر برای غذا می دهید؟
او به من نگاه می کرد و من به اوراق روی میز.
نمی توانستم دروغ بگویم او ادامه داد :
- ما در تمام شهر سوپ داریم ، جایی که همه بی خانه ها می توانند چیزی برای خوردن پیدا کنند. شما چقدر به این مکانها کمک کردید؟ اصلا کمک کردید؟
من گفتم:
- مستقیما نه ولی بعضی کمک ها ....
- خفه شو.
او تفنگ لعنتی را به سوی من گرفت و تکان داد.
- به سرپناه های بی خانمان ها چه طور؟ جاهایی که ما در دما های ده درجه زیر صفر در آنها میخوابیم.
- چند پناهگاه در این کاغذها لیست شده؟
من به نرمی گفتم:
- هیچی.
او از جا پرید و با لوله های قرمز که به خوبی با نوار چسب نقره ای روی کمرش هویدا بود ما را به شدت ترساند. صندلی اش را با پا به عقب زد و گفت:
- کلینیک ها چطور؟
ما کلینیک هایی داریم که دکترها و آدمهای محترمی که سابقا خوب پول در میآوردند میآیند و به بیماران کمک می کنند ، آنها پول نمیگیرند. دولت اجازه را میداد و کمک می
- اگر مجموعه حساب کنی حدودا سه میلیون دلار.
این را به میستر گفتم که مجددا با دست روی سیم قرمز داشت چرت می زد سرش را آرام تکان داد و گفت:
- چقدر برای بیچاره ها؟
- مبلغ کل کمک ها صد و هشتاد هزار دلار.
- کل کمک را نمی خواهم . من و رفقهایم را با سمفونی و کلک در در یک طبقه با دیگران قرار ندهید، در جاهایی که شراب می خورید و امضا می دهید و چند دلار به پیشاهنگ ها می بخشید. من دربارهی غذا حرف می زنم. غذا برای گرسنگان که در شهر شما زندگی می کنند غذا برای بچه ها ، همین جا در همین شهر، در جایی که شما میلیون ها دلار پول در می آورید ما بچه هایی داریم که شبها گرسنه می خوابند و از گرسنگی گریه می کنند چقدر برای غذا می دهید؟
او به من نگاه می کرد و من به اوراق روی میز.
نمی توانستم دروغ بگویم او ادامه داد :
- ما در تمام شهر سوپ داریم ، جایی که همه بی خانه ها می توانند چیزی برای خوردن پیدا کنند. شما چقدر به این مکانها کمک کردید؟ اصلا کمک کردید؟
من گفتم:
- مستقیما نه ولی بعضی کمک ها ....
- خفه شو.
او تفنگ لعنتی را به سوی من گرفت و تکان داد.
- به سرپناه های بی خانمان ها چه طور؟ جاهایی که ما در دما های ده درجه زیر صفر در آنها میخوابیم.
- چند پناهگاه در این کاغذها لیست شده؟
من به نرمی گفتم:
- هیچی.
او از جا پرید و با لوله های قرمز که به خوبی با نوار چسب نقره ای روی کمرش هویدا بود ما را به شدت ترساند. صندلی اش را با پا به عقب زد و گفت:
- کلینیک ها چطور؟
ما کلینیک هایی داریم که دکترها و آدمهای محترمی که سابقا خوب پول در میآوردند میآیند و به بیماران کمک می کنند ، آنها پول نمیگیرند. دولت اجازه را میداد و کمک می