نام کتاب: وکیل خیابانی
- قبلا عرض کردم. صد و بیست هزار. قبل مالیات.
- چقدر بخشیدی .مسلما نمی توانستم دروغ بگویم . من وکیل مالیاتی نبودم ولی مطمئن بودم می توانم در این زمینه مانور دهم . فرم 1040 خود را پیدا کردم و صفحات را ورق زدم. کلیر سی و یک هزار دلار به عنوان نماینده بخش جراحی در سال دوم به طور وضوح در آورده بود.
بنابراین درآمد کلی ما بد نبود ولی پنجاه و سه هزار دلار مالیات داده بودیم، در آمد فدرال و چیزهای دیگر ، و پس از باز پرداخت وام دانشجویی ، هزینه آموزشی کلیر ، دو هزار و چهارصد دلار برای اجاره ماهانه آپارتمان زیبا در جورج تاون دو ماشین آخرین مدل با رهن های اجباری و چندین مخارج دیگر که به سبک زندگی راحت مربوط می شد، فقط بیست و دو هزار دلار درآمد مشترک سرمایه گذاری کرده بودیم.
میستر صبورانه منتظر بود در واقع صبر او مرا عصبانی می کرد . فکر می کردم بچه های اداره در هواکش ها غلت می خورند و از درختها بالا می رفتند و روی سقف همسایه ها می پریدند و همه چیزهایی که در تلویزیون می بینید با هدف خالی کردن گلوله ای در جمجمه اش انجام می دادند و او اصلا نگران نبود. او سرنوشتش را پذیرفته بود و آماده مرگ شده بود ولی ما اینطور نبودیم، او مدام با سیم قرمز بازی می کرد و ضربان قلب مرا بالای صد نگه می داشت.
من گفتم :
- من هزار دلار به یل دادم و دو هزار دلار به جمعیت متحد عالی.
- چقدر به فقیر و بیچاره داده ای؟
شک داشتم پول یل صرف تغذیه دانشجویان محتاج شده باشد.
- خب جمعیت متحد پول را سطح شهر پخش می کند و مسلما مقداری از آن صرف فقرا می شود.
- چقدر به گرسنه‌ها دادی؟
-من 53 هزار دلار مالیات دادم و بخش عمده آن صرف رفاه ، خدمات درمانی کمک به بچه های بی سر پرست و چیزهایی نظیر آن شده است.
- و تو این کار را داوطلبانه کرده ای؟ با روحی بخشنده؟
- من شکایتی نداشتم.
- تا به حال گرسنه بوده ای؟
او پاسخ های ساده می خواست و هوش و طعنه و کنایه من موثر نبود پس گفتم :

صفحه 11 از 314