زیر پرده ای نان کیکی را روی چهار پایه نهاده بودند و عده ای تماشاچی گرد آن را گرفته بودند. خانمی به توضیح می گفت: «تمام جیرۀ کرۀ خودمان را روی هم گذاشتیم و آقای «تاتهم» کشمش گیر آورد.»
رویش را به آرتور رو کرد و گفت: «نمی خواهی بلیت بخری و وزن کیک را حدس بزنی؟»
آرتور رو کیک را بلند کرد و الله بختکی گفت: «سه چارک و هفت مثقال». .
«خیلی خوب حدس زدی، حتما زنت یادت داده است.»
آرتور رو خودش را از جمع بیرون کشید و گفت: «اوه، نه نه، من زن ندارم.»
جنگ کار غرفه ها را خیلی دشوار کرده بود. یک غرفه را کتابهای دست دوم «پنگوئن» که برای ارتش چاپ کرده بودند پر کرده بود. در غرفه دیگر لباسهای عجیب و غریب دست دوم پراکنده بود. لباسهای دورافتاده و زیر شلواری جیب دار و یخه های تور دار که از کشوهای صد سال پیش در آورده، وقف مادران آزاد کرده بودند. اکنون پشم جیره بندی شده و اجناس دست دوم آنقدر در میان دوستان طالب داشت که در این مکاره جای محقری به لباسهای بچگانه اختصاص داده شده بود. غرفه سوم همان غرفه فیل سفید بود که به حکم سنت گشوده شده بود، هر چند سیاه بهتر فیل های غرفه را وصف می کرد، چون بسیاری از خانواده های انگلیسی که قبلا در هندوستان سکونت داشتند فیل های آبنوس خود را تقدیم کرده بودند. زیر سیگاری های برنجی و جای قوطی کبریت منبت کاری هم بود که پیدا بود سالهاست قوطی کبریت در آن ها نبوده است و کتابهایی که در هم ریخته تر از آن بود که در کتابخانه بگذارند و دو آلبوم کارت پستال و یک دست ورق بازی با تصویر دیکنس و یک تخم مرغ پز برقی و یک چوب سیگار بلند صورتی رنگی و چند قوطی قبه دار بنارسی برای سنجاق و یک کارت پستال به امضای خانم وینستون چرچیل و یک بشقاب پر از پول خردهای ملل
رویش را به آرتور رو کرد و گفت: «نمی خواهی بلیت بخری و وزن کیک را حدس بزنی؟»
آرتور رو کیک را بلند کرد و الله بختکی گفت: «سه چارک و هفت مثقال». .
«خیلی خوب حدس زدی، حتما زنت یادت داده است.»
آرتور رو خودش را از جمع بیرون کشید و گفت: «اوه، نه نه، من زن ندارم.»
جنگ کار غرفه ها را خیلی دشوار کرده بود. یک غرفه را کتابهای دست دوم «پنگوئن» که برای ارتش چاپ کرده بودند پر کرده بود. در غرفه دیگر لباسهای عجیب و غریب دست دوم پراکنده بود. لباسهای دورافتاده و زیر شلواری جیب دار و یخه های تور دار که از کشوهای صد سال پیش در آورده، وقف مادران آزاد کرده بودند. اکنون پشم جیره بندی شده و اجناس دست دوم آنقدر در میان دوستان طالب داشت که در این مکاره جای محقری به لباسهای بچگانه اختصاص داده شده بود. غرفه سوم همان غرفه فیل سفید بود که به حکم سنت گشوده شده بود، هر چند سیاه بهتر فیل های غرفه را وصف می کرد، چون بسیاری از خانواده های انگلیسی که قبلا در هندوستان سکونت داشتند فیل های آبنوس خود را تقدیم کرده بودند. زیر سیگاری های برنجی و جای قوطی کبریت منبت کاری هم بود که پیدا بود سالهاست قوطی کبریت در آن ها نبوده است و کتابهایی که در هم ریخته تر از آن بود که در کتابخانه بگذارند و دو آلبوم کارت پستال و یک دست ورق بازی با تصویر دیکنس و یک تخم مرغ پز برقی و یک چوب سیگار بلند صورتی رنگی و چند قوطی قبه دار بنارسی برای سنجاق و یک کارت پستال به امضای خانم وینستون چرچیل و یک بشقاب پر از پول خردهای ملل