نام کتاب: وزارت ترس
1

رو از اورتوتکس مستقیم به دفتر مادران آزاد رفت. قراردادی با آقای رنیت امضاء کرده بود که در مدت چهار هفته هفته ای پنجاه لیره برای اجرای تحقیقات بپردازد. آقای رنیت توضیح داده بود که مخارج سنگین خواهد بود چون اورتوتکس فقط کارآگاهان مجرب را استخدام می کرد و تنها کارآگاهی که آرتور رو اجازه یافت قبل از بیرون رفتن از اورتوتکس ملاقات کند مسلما آدم مجربی بود.
(آقای رنیت این کارآگاه را به نام «آ ۲» معرفی کرد اما هنوز چیزی نگذشته از روی حواس پرتی او را جونز خطاب می کرد.) جونز مرد کوچک اندام و در نظر اول بی خاصیتی بود. بینی لاغر نوک تیزی داشت و کلاه نمدی قهوه ای که نوار آن لکه دار بود و لباسش خاکستری که ممکن بود سالها پیش رنگ دیگری داشته است. مداد و قلمی هم داشت که به آستر جیب بغلش زده بود. اما در نظر دوم تجربه دار بودن او معلوم میشد: در آن چشمان حیله گر و بالنسبه هراسیده و آن دهان کوچک دفاعی و آن چین های دلهره بر پیشانی کوتاه تجربه بارها در دالان های هتل ها بسر بردن و به خدمتکاران هتل رشوه دادن و مدیران هتل ها را خشمگین کردن و فحش خوردن و دم بر نیاوردن و تهدید شدن و اعتنا نکردن و وعده دادن و هرگز وفا نکردن دیده می شد. اما در برابر این تجربه خاموش و دست دوم عشق بازیهای پنهانی و ترسیده، قتل نوعی تشخّص داشت.

صفحه 37 از 279