نام کتاب: وزارت ترس
2

منزل آرتور رو در کوچه گیلفورد بود. در اوایل جنگ برق‌آسای آلمانها، بمبی در میان کوچه افتاده هر دو طرف را خراب کرده بود. اما رو از آن کوچه بیرون نرفته بود. در همه اتاق ها به جای شیشه تخته کوبیده بودند و درها درست بسته نمی شد و شب ها بایست پشت آنها شمع می زدند. آرتور رو یک اتاق نشیمن داشت و یک اتاق خواب که هر دو در طبقه اول بود و کارهای او را خانم پورویس انجام می داد که او هم در آن محل مانده بود، چون خانه مال خودش بود. اتاقها را با اثاث اجاره کرده بود و هیچ حوصله نکرده بود که تغییری در آنها بدهد. مثل آدمی بود که در بیابان چادر زده باشد. هر کتابی که به آن خانه وارد می شد از کتابهای ارزان قیمت سربازان یا از کتابخانه عمومی بود مگر دو کتاب «دکان عجایب» و «دیوید کاپرفیلد» که این دو کتاب را آن طوری خواند که دیگران کتاب مقدس می خوانند و آن قدر آنها را مکرر خوانده بود که می توانست هر کجایش را بگویند از بر بخواند، اما بیشتر به این علت بود که این دو کتاب را در کودکی خوانده بود و هیچ خاطره بزرگسالی همراه خواندن آنها نبود. تصویرهایی که به دیوارها بود متعلق به خانم پورویس بودند – یک تابلو آب و رنگی از خلیج ناپل در وقت غروب و چند گراور و یک عکس از آقای پورویس با لباس نظام سال ۱۹۱۴، صندلی دسته دار زشت و میزی که رومیزی پشمین کلفتی روی آن گسترده

صفحه 14 از 279