فصل دوم
سال بعد پیروزی های زیادی به دست آمد. کوهی که آن سوی دره قرار داشت و تپه هایی که روی شان جنگل شاه بلوط روییده بود، به تصرف درآمدند و در آن سوی دشت، در فلاتی که به سوی جنوب گسترده می شد، نیز پیروزی هایی به دست آمد و ما در ماه اوت از رودخانه گذشتیم و در خانه ای در گوریزیا منزل کردیم که یک باغ محصور داشت با درخت های تناور سایه دار و چشمهای هم در باغ جاری بود و دیوار خانه از شاخ و برگ مو پوشیده بود. اکنون جنگ در کوه های پهلوی ما در جریان بود و بیش از یک میل از ما فاصله نداشت. شهر خیلی قشنگ بود و خانه ما هم بسیار زیبا بود. رودخانه در پشت سر ما جاری بود و شهر خیلی قشنگ به تصرف در آمده بود؛ ولی کوهها را نمی شد گرفت؛ و من خوشحال بودم که به نظر می رسید اتریشیها خیال دارند اگر جنگ به پایان برسد به شهر برگردند، چون شهر را نه به قصد نابودی، بلکه فقط کمی، در مناطق نظامی، بمباران کردند. مردم شهر به زندگی خود ادامه می دادند و در شهر بیمارستان و کافه بود و سر خیابان ها توپ کار گذاشته بودند و دو فاحشه خانه هم بود، یکی برای سربازها و یکی برای افسرها. در آخر تابستان، شب های خنک، و جنگ در کوه های پشت شهر، و منظره
سال بعد پیروزی های زیادی به دست آمد. کوهی که آن سوی دره قرار داشت و تپه هایی که روی شان جنگل شاه بلوط روییده بود، به تصرف درآمدند و در آن سوی دشت، در فلاتی که به سوی جنوب گسترده می شد، نیز پیروزی هایی به دست آمد و ما در ماه اوت از رودخانه گذشتیم و در خانه ای در گوریزیا منزل کردیم که یک باغ محصور داشت با درخت های تناور سایه دار و چشمهای هم در باغ جاری بود و دیوار خانه از شاخ و برگ مو پوشیده بود. اکنون جنگ در کوه های پهلوی ما در جریان بود و بیش از یک میل از ما فاصله نداشت. شهر خیلی قشنگ بود و خانه ما هم بسیار زیبا بود. رودخانه در پشت سر ما جاری بود و شهر خیلی قشنگ به تصرف در آمده بود؛ ولی کوهها را نمی شد گرفت؛ و من خوشحال بودم که به نظر می رسید اتریشیها خیال دارند اگر جنگ به پایان برسد به شهر برگردند، چون شهر را نه به قصد نابودی، بلکه فقط کمی، در مناطق نظامی، بمباران کردند. مردم شهر به زندگی خود ادامه می دادند و در شهر بیمارستان و کافه بود و سر خیابان ها توپ کار گذاشته بودند و دو فاحشه خانه هم بود، یکی برای سربازها و یکی برای افسرها. در آخر تابستان، شب های خنک، و جنگ در کوه های پشت شهر، و منظره