«پس چرا ازدواج نکردین؟»
نمی دونم. من حماقت کردم. این کار رو در حقش می تونستم بکنم، ولی فکر کردم براش بده.»
صحیح.» شما تا حالا کسی رو دوست داشته این ؟ » گفتم: «نه.» روی یک نیمکت نشستیم و من به او نگاه کردم. گفتم: «چه موهای زیبایی دارین.»| خوشتون می آد؟» خیلی.» وقتی که او مرد، می خواستم همه رو از دم قیچی کنم.»
النه)
نه.)
می خواستم برای خاطر او یک کاری کرده باشم. راجع به اون موضوع، دیگه برام مهم نبود، هرچی داشتم مال خودش بود. اگر می دونستم، ممکن بود هرچه دلش می خواست از من بخواد، حاضر بودم باش ازدواج کنم، یا هرکاری که می خواست بکنم. حالا میدونم. اما اون وقت او می خواست بره جنگ، من هم نمی دونستم.»
من چیزی نگفتم.
اون موقع من از هیچی خبر نداشتم. فکر می کردم براش بدتره. فکر می کردم طاقتش رو نداره. بعد هم که البته کشته شد و همه چیز تموم شد.»
«چه عرض کنم.» گفت: «چرا دیگه. تموم شد.» به رینالدی که با پرستار دیگر حرف می زد نگاه کردیم. اسم آن خانم چی بود؟»
نمی دونم. من حماقت کردم. این کار رو در حقش می تونستم بکنم، ولی فکر کردم براش بده.»
صحیح.» شما تا حالا کسی رو دوست داشته این ؟ » گفتم: «نه.» روی یک نیمکت نشستیم و من به او نگاه کردم. گفتم: «چه موهای زیبایی دارین.»| خوشتون می آد؟» خیلی.» وقتی که او مرد، می خواستم همه رو از دم قیچی کنم.»
النه)
نه.)
می خواستم برای خاطر او یک کاری کرده باشم. راجع به اون موضوع، دیگه برام مهم نبود، هرچی داشتم مال خودش بود. اگر می دونستم، ممکن بود هرچه دلش می خواست از من بخواد، حاضر بودم باش ازدواج کنم، یا هرکاری که می خواست بکنم. حالا میدونم. اما اون وقت او می خواست بره جنگ، من هم نمی دونستم.»
من چیزی نگفتم.
اون موقع من از هیچی خبر نداشتم. فکر می کردم براش بدتره. فکر می کردم طاقتش رو نداره. بعد هم که البته کشته شد و همه چیز تموم شد.»
«چه عرض کنم.» گفت: «چرا دیگه. تموم شد.» به رینالدی که با پرستار دیگر حرف می زد نگاه کردیم. اسم آن خانم چی بود؟»