آسایشگاه ، ساختمانی مکعب مستطیل بود . از داخل ، دیوارها سفید و کف اطاق ساده بود.
بر سر دیواری سه پنچره مربع و کوچک و بر دیوار چهارم دری محکم و کلوندار، قرار داشت.
کنار دیوارها. هشت بستر بود. پنج بستر از پتو بودوسه دیگر از پشم سخت . بر فراز هر جعبهای که به دیوار کوبیده بودند برای صاحب بستر دو طاقچه به وجود میآورد تا اشیاء خود را بر آنها بنهند . براین طاقچهها اشیاء گوناگون نهاده بودند .
صابون و گرد طلق، و مقراض و درضمن آن مجلههای داستانهای گاو بازان که جوانان روستاها دوست دارند بخوانند و مسخرگی کنند و در نهان بدان ایمان داشته باشند .
براین طاقچه، انواع دواها و شیشههای کوچک، وشانه هم بود و از میخهای جعبه چند کراوات آویخته بود. نزدیک یک دیوار، بخاری آهن نهاده بودند که لوله آن از میان سقف بیرون می رفت. میان اطاق میز بزرگی مربعی بود که بر آن
بر سر دیواری سه پنچره مربع و کوچک و بر دیوار چهارم دری محکم و کلوندار، قرار داشت.
کنار دیوارها. هشت بستر بود. پنج بستر از پتو بودوسه دیگر از پشم سخت . بر فراز هر جعبهای که به دیوار کوبیده بودند برای صاحب بستر دو طاقچه به وجود میآورد تا اشیاء خود را بر آنها بنهند . براین طاقچهها اشیاء گوناگون نهاده بودند .
صابون و گرد طلق، و مقراض و درضمن آن مجلههای داستانهای گاو بازان که جوانان روستاها دوست دارند بخوانند و مسخرگی کنند و در نهان بدان ایمان داشته باشند .
براین طاقچه، انواع دواها و شیشههای کوچک، وشانه هم بود و از میخهای جعبه چند کراوات آویخته بود. نزدیک یک دیوار، بخاری آهن نهاده بودند که لوله آن از میان سقف بیرون می رفت. میان اطاق میز بزرگی مربعی بود که بر آن