نام کتاب: مثل یک ببر زندگی کن
دعا برای همه

کارگری که در مزرعه کار می کرد همسری داشت که بیمار بود، کارگر برای شفای همسرش از عابدی خواهش کرد برای سلامتی او دعا کند.
عابد شروع کرد به دعا کردن و از خدا درخواست کرد که تمام بیماران را شفا بخشد. کارگر با اعتراض گفت:
صبر کنید، من از شما خواستم برای سلامتی همسر من دعا کنید ولی شما برای سلامتی همه بیماران دعا می کنید.
عابد گفت: همسر تو هم شامل آن بیمارانی است که برای آنها دعا می کنم.
- بله ولی وقتی شما برای همه دعا کنید ممکن است همسایه من هم که خیلی از او بدم می آید شفا پیدا کند.
عابد که آماده می شد تا آن مرد را ترک کند گفت:
تو نمیدانی شفا چگونه اتفاق می افتد. وقتی من برای همه دعا می کنم دعای من در کنار دعای میلیون ها نفر دیگر قرار می گیرد که به درگاه خدا دست بلند کرده اند. دعاها به هم می پیوندند و قدرتمندتر می شوند تا به حال همه مفید باشند. چه بسا دعاهای شخصی و تک تک ضعیف باشند و به جایی نرسند.

صفحه 11 از 98