خواهید توانست آن را بهتر بخوانید. اسم این سرود، "حیوانات انگلیس" است. »
میجر سینه خود را صاف و شروع به خواندن کرد. همانطور که گفته بود صدایش خشن و گرفته بود با این حال سرود را به نحو شایستهای خواند. سرود پر هیجانی بود و آهنگش چیزی بود بین کلمانتین و لاکوکاراچ و سرود این بود:
حیوان سراسر گیتی
همه خاموش چشم و گوش به من
میدهم مژدهای مسرت بخش
خوشتر از این نبود و نیست سخن
هان به امید آن چنان روزی
کاین بشر محو گردد و نابود
وین همه دشتهای سبز جهان
خاصه ما شود چه دیر و چه زود
یوغها دور گردد از گردن
حلقه ها باز گردد از بینی
بر سر دوش ما وحوش، دگر
نکند رنج بار سنگینی
گندم و کاه و شبدر و صیفی
یونجه و ذرت و چغندر و جو
هر چه از خاک سر کند بیرون
میخوریمش نبرده رنج درو
دشتها سبز گردد و روشن
جویباران زلال گردد و پاک
میجر سینه خود را صاف و شروع به خواندن کرد. همانطور که گفته بود صدایش خشن و گرفته بود با این حال سرود را به نحو شایستهای خواند. سرود پر هیجانی بود و آهنگش چیزی بود بین کلمانتین و لاکوکاراچ و سرود این بود:
حیوان سراسر گیتی
همه خاموش چشم و گوش به من
میدهم مژدهای مسرت بخش
خوشتر از این نبود و نیست سخن
هان به امید آن چنان روزی
کاین بشر محو گردد و نابود
وین همه دشتهای سبز جهان
خاصه ما شود چه دیر و چه زود
یوغها دور گردد از گردن
حلقه ها باز گردد از بینی
بر سر دوش ما وحوش، دگر
نکند رنج بار سنگینی
گندم و کاه و شبدر و صیفی
یونجه و ذرت و چغندر و جو
هر چه از خاک سر کند بیرون
میخوریمش نبرده رنج درو
دشتها سبز گردد و روشن
جویباران زلال گردد و پاک