برای هدف گیری و پر کردن چند بطری برنده شده بود ولی با گذشت زمان و پیر شدن نه تنها از شدت آن کاسته شده بود، بلکه مورب شده بود، به این طرف و آن طرف پاشیده می شد و عاقبت به مرحله ای رسیده بود که مانند یک چشمه خیالی، با وجود تمام سعی خود، نمی توانست جایی را هدف بگیرد. می گفت: «توالت را حتما کسی اختراع کرده که اصلا و ابدا چیزی از مردها سرش نمی شده است.» جهت حفظ صلح و آرامش زندگی زناشویی، هر روز وظیفه خود را انجام می داد که بیش از آنچه از روی فروتنی باشد، برایش تحقیرکننده بود. هر بار که ادرار می کرد، لبه توالت را با کاغذ توالت پاک و خشک می کرد. زن از این قضیه باخبر بود ولی چیزی نمی گفت و به روی خود نمی آورد، البته تا وقتی که بخارهای آمونیاک در حمام خفیف بودند، در غیر آن صورت مثل این که جنایتی را کشف کرده باشد فریاد میزد: «این بوی گند حتی خرگوش ها را هم مسموم می کند چه برسد به آدمیزاد.» دکتر اوربینو که در کهنسالی از آن مسئله بغرنج بسیار رنج برده بود، عاقبت به طرز مشهودی به نتیجه ای قطعی و مثبت رسید. به جای این که مثل تمام عمر سرپا ادرار کند، روی توالت می نشست و ادرار میکرد. یعنی درست مثل همسرش. در نتیجه دور و بر توالت بدون هیچ گونه ترشح، تمیز می ماند. به این شکل وقارش هم حفظ شده بود و آن شستشوی خفت انگیز به پایان رسیده بود.
از همان زمان رفته رفته خودکفایی خود را از دست داده بود. در حمام می ترسید دوش بگیرد؛ می ترسید پایش لیز بخورد و نقش زمین شود و دخلش بیاید. خانه بازسازی شده بود و از آن وانهای قلمی نداشت که پایه هایی به شکل پنجه شیر داشتند و در تمام خانه های قدیمی شهر یافت می شدند. قدیم ها در خانه آنها هم چنان وان حمامی وجود داشت ولی او با نونوار ساختن خانه داده بود آن را از جا درآورند و دور بیندازند.
از همان زمان رفته رفته خودکفایی خود را از دست داده بود. در حمام می ترسید دوش بگیرد؛ می ترسید پایش لیز بخورد و نقش زمین شود و دخلش بیاید. خانه بازسازی شده بود و از آن وانهای قلمی نداشت که پایه هایی به شکل پنجه شیر داشتند و در تمام خانه های قدیمی شهر یافت می شدند. قدیم ها در خانه آنها هم چنان وان حمامی وجود داشت ولی او با نونوار ساختن خانه داده بود آن را از جا درآورند و دور بیندازند.