نام کتاب: عشق در زمان وبا
محلی. در اتاق خواب‌ها، علاوه بر تختخواب‌ها، ننوهای بزرگ و بسیار زیبایی ساخت بافندگان شهر سان *خاسینتو* وجود داشت که رویشان حروف اول اسم سفارش دهنده با نخ ابریشمی دست دوزی شده بود. ننوها از دو طرف ریشه‌های رنگارنگ داشتند. از اتاق مجاور اتاق ناهارخوری، اتاقی که در اصل برای شام‌های رسمی در نظر گرفته شده بود، به عنوان اتاق موسیقی استفاده می‌شد. بدین معنی که وقتی موسیقیدان‎‌های مشهور به شهر می‌آمدند، در آن جا کنسرتی، فقط برای چند شخصیت مهم ترتیب می‌دادند. جهت برقرار کردن سکوت در خانه، روی کاشی های شطرنجی کف زمین، قالی‌های بافت ترکیه انداخته بودند که از نمایشگاه بین المللی پاریس خریداری شده بودند. یک گرامافون آخرین مدل هم در کنار چندین و چند صفحه که به دقت و نظم چیده شده بودند، دیده می‌شد. در گوشه‌ای هم، پیانو را گذاشته و روی آن را با یک شال بزرگ بافت مانیل پوشانده بودند. پیانویی که دکتر اوربینو سال‌های سال درش را باز نکرده بود. در تمام خانه، حضور زنی بسیار کدبانو احساس می‌شد؛ زنی بسیار عاقل و واقع بین.
با این همه هیچ جای خانه ابهت کتابخانه را نداشت. دکتر اوربینو سال‌های قبل از پیری خود را در این نمازخانه شخصی گذرانده بود. دور تا دور میز تحریر چوب گردوی پدرش، پشت صندلی های راحتی که ریشه و منگوله داشتند و تمام دیوارها و حتی پنجره ها را قفسه های شیشه ای گذاشته و با نظمی تقریبا جنون آمیز سه هزار جلد کتاب را در آن جا ردیف کرده بود. همه کتاب‌ها با چرم گوساله صحافی شده بودند و حروف اول نام و نام خانوادگی دکتر روی آنها زرکوب شده بود. برخلاف اتاق های دیگر که به هر حال سر و صدا و بادهای بد بندر به آنها
San Jacinto

صفحه 29 از 536