بماند، نمی دانم چرا خانم بدریک دیروز بعد از ظهر سیلی محکمی به صورت بادی زد.
- در این مورد چیزی نشنیده ام. چرا از خودش نمی پرسی؟
مرت مانند دیگران این سؤال را از کارلی پرسید، و توضیح کارلی این بود که چند شب پیش بادی با مایرا قرار داشت و برخلاف قولی که داده بود، او را تا دیر وقت بیرون نگاه داشت.
زیر فشار زیاد، کارلی تأکید کرد که اسلحه ای نداشته است، و نمی توانسته آن را از جایی به دست آورد، به علاوه او زیر بیست ساله ها را فقط به دلیل اینکه دخترش را تا نیمه شب بیرون نگه داشته اند، نمیکشد. وی اضافه کرد بسیار عصبانی بوده و در خیابان به صورت بادی سیلی زده است، اما بلافاصله پشیمان شده و از او خواسته برای آشتی نزد او برود و بادی نیز این کار را کرده بود. کارلی ادامه داد که گفت و گوی آنان بسیار دوستانه بوده است. آنها در اتاق نشیمن نشسته، چیپس خوردند و ودکای بسیار ضعیفی نوشیدند، چون کارلی مشروب خوب را به خاطر او حرام نمی کرد. وی گفت بادی پیش از آنکه باران شدت گیرد، رفت. کالبدشکافی هم مشروب ضعیف و چیپس را تأیید کرد و کارلی هم به آن سفت چسبید.
ساکنان شهر در نظر متفاوت داشتند. نیمی از مردم شهر معتقد بودند کارلی چیزی را پنهان می کند و باید دستگیر شود و بقیه تصور می کردند انگیزه کارلی برای راحت شدن از شر بادی ضعیف است و پلیس باید دنبال سرنخهای دیگری باشد.
اما کار پلیس با مانع روبه رو شد. توفان تمام نشانه های لاستیک چرخ ماشین و دیگر سرنخها را از میان برده بود، و پلیس متحیر بود که چه سلاحی به کار رفته و چه بر سر آن آمده است. طبعا هیچ کس به
- در این مورد چیزی نشنیده ام. چرا از خودش نمی پرسی؟
مرت مانند دیگران این سؤال را از کارلی پرسید، و توضیح کارلی این بود که چند شب پیش بادی با مایرا قرار داشت و برخلاف قولی که داده بود، او را تا دیر وقت بیرون نگاه داشت.
زیر فشار زیاد، کارلی تأکید کرد که اسلحه ای نداشته است، و نمی توانسته آن را از جایی به دست آورد، به علاوه او زیر بیست ساله ها را فقط به دلیل اینکه دخترش را تا نیمه شب بیرون نگه داشته اند، نمیکشد. وی اضافه کرد بسیار عصبانی بوده و در خیابان به صورت بادی سیلی زده است، اما بلافاصله پشیمان شده و از او خواسته برای آشتی نزد او برود و بادی نیز این کار را کرده بود. کارلی ادامه داد که گفت و گوی آنان بسیار دوستانه بوده است. آنها در اتاق نشیمن نشسته، چیپس خوردند و ودکای بسیار ضعیفی نوشیدند، چون کارلی مشروب خوب را به خاطر او حرام نمی کرد. وی گفت بادی پیش از آنکه باران شدت گیرد، رفت. کالبدشکافی هم مشروب ضعیف و چیپس را تأیید کرد و کارلی هم به آن سفت چسبید.
ساکنان شهر در نظر متفاوت داشتند. نیمی از مردم شهر معتقد بودند کارلی چیزی را پنهان می کند و باید دستگیر شود و بقیه تصور می کردند انگیزه کارلی برای راحت شدن از شر بادی ضعیف است و پلیس باید دنبال سرنخهای دیگری باشد.
اما کار پلیس با مانع روبه رو شد. توفان تمام نشانه های لاستیک چرخ ماشین و دیگر سرنخها را از میان برده بود، و پلیس متحیر بود که چه سلاحی به کار رفته و چه بر سر آن آمده است. طبعا هیچ کس به