بگویم او دروغگویی اصلاح ناپذیر است. اما باید گذشت داشت.
- شما اتهام را رد می کنید؟
- قطعا. چرا باید مرتکب چنین حماقت مسخره ای بشوم؟ همیشه میدانستم نتی شیطان کوچولوی زرنگی است. اما احتمالا عمق بدجنسی اش را دست کم گرفته ام. فکر میکنم بهتر است مشروبی بخورم. به سوی کابینت مشروبات رفت و در گیلاسش ویسکی ریخت و بی آنکه رویش را برگرداند آن را سرکشید.
- ببخشید، اعتراف می کنم کمی مضطربم. با این حال، اتهام پاک نمی شود. چرا باید بخواهم کوری سینگر را تهدید کنم و او را مستقیم یا با هر وسیله دیگری بکشم؟
- چون شوهر استلا سینگر بود.
براندر دوباره به سوی کابینت مشروب چرخید این بار به ویسکی اش آب اضافه کرد و با گیلاس روی صندلی اش نشست. آندرهیل که وی را می نگریست، اندیشید که او کمی اطمینانش را از دست داده است. اما این مسئله چیزی را ثابت نمی کرد. بی گناهی که به دروغ متهم شده بیش از گناهکاری که حقیقتا متهم است، اضطراب دارد.
براندر گفت: خب، که این طور. انکار نمی کنم که عاشق استلا هستم. به خودش هم گفته ام و حدس می زنم او به شما گفته است. فکر میکنم نتی هم از این راز خبر دارد. او جاسوسی تمام عیار و دروغگوست و من یکی دوبار بی ملاحظه بوده ام.
- آیا قصد دارید انگیزه را تأیید کنید؟
- نه، نه، اصلا انگیزه ای در کار نبود. راستش را بخواهید ازدواج کوری و استلا عاقبت خوشی نداشت. می شد کوری را بدون تهدید به قتل در مدت زمان کوتاهی حذف کرد. کاملا مطمئنم
- شما اتهام را رد می کنید؟
- قطعا. چرا باید مرتکب چنین حماقت مسخره ای بشوم؟ همیشه میدانستم نتی شیطان کوچولوی زرنگی است. اما احتمالا عمق بدجنسی اش را دست کم گرفته ام. فکر میکنم بهتر است مشروبی بخورم. به سوی کابینت مشروبات رفت و در گیلاسش ویسکی ریخت و بی آنکه رویش را برگرداند آن را سرکشید.
- ببخشید، اعتراف می کنم کمی مضطربم. با این حال، اتهام پاک نمی شود. چرا باید بخواهم کوری سینگر را تهدید کنم و او را مستقیم یا با هر وسیله دیگری بکشم؟
- چون شوهر استلا سینگر بود.
براندر دوباره به سوی کابینت مشروب چرخید این بار به ویسکی اش آب اضافه کرد و با گیلاس روی صندلی اش نشست. آندرهیل که وی را می نگریست، اندیشید که او کمی اطمینانش را از دست داده است. اما این مسئله چیزی را ثابت نمی کرد. بی گناهی که به دروغ متهم شده بیش از گناهکاری که حقیقتا متهم است، اضطراب دارد.
براندر گفت: خب، که این طور. انکار نمی کنم که عاشق استلا هستم. به خودش هم گفته ام و حدس می زنم او به شما گفته است. فکر میکنم نتی هم از این راز خبر دارد. او جاسوسی تمام عیار و دروغگوست و من یکی دوبار بی ملاحظه بوده ام.
- آیا قصد دارید انگیزه را تأیید کنید؟
- نه، نه، اصلا انگیزه ای در کار نبود. راستش را بخواهید ازدواج کوری و استلا عاقبت خوشی نداشت. می شد کوری را بدون تهدید به قتل در مدت زمان کوتاهی حذف کرد. کاملا مطمئنم