*مارتین آندرهیل* کارآگاهی که در خدمت کلانتر بود، پس از پایین آمدن از پله ها از هال گذشت و وارد کتابخانه شد. اتاق داشت تاریک می شد. مدتی طول کشید تا چشمانش به تاریکی عادت کند و استلا را که روی صندلی پشت بلندی دور از پنجره نشسته بود، تشخیص دهد. استلا برای خوشامد گویی به وی از جا بلند نشد، اصلا حرکتی نکرد. کارآگاه عرض اتاق را طی کرد و روی صندلی دیگری مقابل زن نشست. رفتارش با نوعی احترام توأم بود که استلا تصور می کرد به خاطر موقعیت اجتماعی اش در بخش است، اما در واقع می شد آن را در برخورد این مرد با افراد گوناگون در موقعیت های اجتماعی مختلف مشاهده کرد. پرسید:
- حالتان چه طور است، خانم سینگر؟
- خوبم، متشکرم.
- متأسفانه چند نکته هست که باید روشن شود. حالش را دارید؟
- آماده ام هرچه را که لازم است بدانید، به شما بگویم.
- بسیار خب، بهتر است دوباره از اول بگویید چه اتفاقی افتاد.
- همانطور که گفتم، تفنگ کوری گم شده بود. همان کالیبر ۲۲ که طبقه بالا دیدید. آن را از روی تاقچه ای که آنجاست برداشته بودند و کوری از این بابت خیلی ناراحت بود. او به نتی مظنون بود و به مرور ثابت شد که حق داشت، زیرا نتی اعتراف کرد. او را فرستادم تا اسلحه را بیاورد. پس از یکی دو دقیقه درحالی که اسلحه را زیر بازویش گرفته بود برگشت، دیدم اسلحه را مستقیم به سوی کوری نشانه گرفته است. نتی چیزی در مورد کشتن کوری گفت که صرفا نوعی اظهار کینه کودکانه بود، اما در همان لحظه تفنگ شلیک شد و کوری افتاد. همه اش همین بود.
- علی رغم آنچه درباره کشتن کوری گفت، معتقدید که تمام ماجرا
- حالتان چه طور است، خانم سینگر؟
- خوبم، متشکرم.
- متأسفانه چند نکته هست که باید روشن شود. حالش را دارید؟
- آماده ام هرچه را که لازم است بدانید، به شما بگویم.
- بسیار خب، بهتر است دوباره از اول بگویید چه اتفاقی افتاد.
- همانطور که گفتم، تفنگ کوری گم شده بود. همان کالیبر ۲۲ که طبقه بالا دیدید. آن را از روی تاقچه ای که آنجاست برداشته بودند و کوری از این بابت خیلی ناراحت بود. او به نتی مظنون بود و به مرور ثابت شد که حق داشت، زیرا نتی اعتراف کرد. او را فرستادم تا اسلحه را بیاورد. پس از یکی دو دقیقه درحالی که اسلحه را زیر بازویش گرفته بود برگشت، دیدم اسلحه را مستقیم به سوی کوری نشانه گرفته است. نتی چیزی در مورد کشتن کوری گفت که صرفا نوعی اظهار کینه کودکانه بود، اما در همان لحظه تفنگ شلیک شد و کوری افتاد. همه اش همین بود.
- علی رغم آنچه درباره کشتن کوری گفت، معتقدید که تمام ماجرا
Martin Underhill