- باید بگویم حس غرورم بشدت تحریک شده است. تو دومین زن زیبایی هستی که در عرض نیم ساعت گذشته این حرف را به من زده است.
- به آن یکی حسودیم می شود.
- لازم نیست. داشتم در باغ با دختر فوق العاده ات حرف می زدم.
- نتی؟ او دختر غیرقابل تحملی است. در باغ چه کار می کرد؟
- همانطور که گفتم منتظر من بود. داشت سیب می خورد.
- فکر می کنم نتی تو را دوست دارد. خیلی بندرت اتفاق می افتد او از کسی خوشش بیاید. حتما به خاطر مهره ماری است که داری؛ مقاومت در مقابل تو غیر ممکن است. داشتم یک مارتینی پیش از وقت می خوردم. تو هم یکی می خواهی؟
- فکر کردم هیچ وقت نپرسی.
- در آن کوزه روی میز است. نسبتش را دقیقا به خاطر داشتم. چهار به یک.
- خوب است. یکی هم با من می خوری؟
- بعد عزیزم، در خوردن مارتینی چهار به یک نباید عجله کرد، بخصوص پیش از وقت.
- درست است. اگر زیاده روی نکنی برایت خوب است، مثل سیب کال. شک داری از نتی بپرس، او منبع موثق من است.
وقتی گوین به سوی میز رفت و از داخل کوزه برای خود مارتینی ریخت، استلا روی نیمکت سفید چرمی نشست و پاهایش را زیر تنش جمع کرد. گوین، زیتونی به مارتینی اش افزود و به سوی استلا رفت. روی نیمکت، به حالت نیم چرخ، کنار استلا نشست تا به طور مستقیم روبه روی او باشد.
- به آن یکی حسودیم می شود.
- لازم نیست. داشتم در باغ با دختر فوق العاده ات حرف می زدم.
- نتی؟ او دختر غیرقابل تحملی است. در باغ چه کار می کرد؟
- همانطور که گفتم منتظر من بود. داشت سیب می خورد.
- فکر می کنم نتی تو را دوست دارد. خیلی بندرت اتفاق می افتد او از کسی خوشش بیاید. حتما به خاطر مهره ماری است که داری؛ مقاومت در مقابل تو غیر ممکن است. داشتم یک مارتینی پیش از وقت می خوردم. تو هم یکی می خواهی؟
- فکر کردم هیچ وقت نپرسی.
- در آن کوزه روی میز است. نسبتش را دقیقا به خاطر داشتم. چهار به یک.
- خوب است. یکی هم با من می خوری؟
- بعد عزیزم، در خوردن مارتینی چهار به یک نباید عجله کرد، بخصوص پیش از وقت.
- درست است. اگر زیاده روی نکنی برایت خوب است، مثل سیب کال. شک داری از نتی بپرس، او منبع موثق من است.
وقتی گوین به سوی میز رفت و از داخل کوزه برای خود مارتینی ریخت، استلا روی نیمکت سفید چرمی نشست و پاهایش را زیر تنش جمع کرد. گوین، زیتونی به مارتینی اش افزود و به سوی استلا رفت. روی نیمکت، به حالت نیم چرخ، کنار استلا نشست تا به طور مستقیم روبه روی او باشد.