ابزار
فلچر فلورا
*گوین براندر*، از خانه ییلاقی اش که درختان افرا تقریبا آن را پنهان کرده بودند، به کشتزارهای حایل که حدود پانصد یارد آنسوتر قرار داشتند، رسید تا همسایگان خود، خانواده *سینگر* را ملاقات کند. به عبارت دقیقتر، او قصد داشت *استلا* سینگر و دخترش *نتی* را ملاقات کند، گرچه خود را آماده کرده بود تا اگر برحسب اتفاق، *کوری* سینگر هم آنجا بود، او را تحمل کند. براندر مردی بلند قد و لاغر اندام بود که شیوه راه رفتن و ایستادنش همچون یک تنیس باز، زیبا می نمود. هنگامی که به
فلچر فلورا
*گوین براندر*، از خانه ییلاقی اش که درختان افرا تقریبا آن را پنهان کرده بودند، به کشتزارهای حایل که حدود پانصد یارد آنسوتر قرار داشتند، رسید تا همسایگان خود، خانواده *سینگر* را ملاقات کند. به عبارت دقیقتر، او قصد داشت *استلا* سینگر و دخترش *نتی* را ملاقات کند، گرچه خود را آماده کرده بود تا اگر برحسب اتفاق، *کوری* سینگر هم آنجا بود، او را تحمل کند. براندر مردی بلند قد و لاغر اندام بود که شیوه راه رفتن و ایستادنش همچون یک تنیس باز، زیبا می نمود. هنگامی که به
Gavin Brander<br />Singer<br />Stella<br />Nettie<br />Cory