شرارت سالهای دور
*جاناتان کریگ*
*ارل برنن* در یک بعد از ظهر اواخر ماه سپتامبر، هنگامی که سایه ها مدتها قبل طول ارغوانی خود را تا نیمه راه کف دره گسترده بودند و خورشید، کم نور و دور، پشت قله های مه آلود رشته کوه آن سو تر پایین می رفت، به *هگنر* بازگشت.
بالای کوه همان جایی بود که آن ماجرا بیش از پنجاه سال پیش رخ داد.
هنر روی هیچ نقشه ای وجود نداشت. تنها اسم مکانی برای اسکلت های ویران چهار ساختمان در چهار گوشه محل تقاطع دو جاده بود.
برتن اتومبیل سدان گرد آلود خود را مقابل فروشگاه آنجا پارک کرد و
*جاناتان کریگ*
*ارل برنن* در یک بعد از ظهر اواخر ماه سپتامبر، هنگامی که سایه ها مدتها قبل طول ارغوانی خود را تا نیمه راه کف دره گسترده بودند و خورشید، کم نور و دور، پشت قله های مه آلود رشته کوه آن سو تر پایین می رفت، به *هگنر* بازگشت.
بالای کوه همان جایی بود که آن ماجرا بیش از پنجاه سال پیش رخ داد.
هنر روی هیچ نقشه ای وجود نداشت. تنها اسم مکانی برای اسکلت های ویران چهار ساختمان در چهار گوشه محل تقاطع دو جاده بود.
برتن اتومبیل سدان گرد آلود خود را مقابل فروشگاه آنجا پارک کرد و
*Jonathan Craig<br />*Earl Brennan<br />*Hegner