نام کتاب: شیطان به قتل می رسد
خاصی به کسی مظنون شد خیلی راحت و به سادگی می تواند از سوءظن خود یقین حاصل کند. البته به شرط آنکه موضوع را ساده نگیرد و دقیقا به آن توجه داشته باشد، بخصوص هنگامی که با شخص مورد نظر به گفتگو می نشیند. در اینجاست که یک آدم زرنگ و دقیق با حرفی سیستماتیک و مطرح کردن موضوعات مختلف، طرف را ترغیب و به حرف زدن تشویق می نماید، مثلی است که می گویند حرف حرف می آورد، در این جا هم به همین ترتیب، اگر آدم دست خود را خوب بازی کند، شخص مورد نظر نیز بی اختیار و بدون توجه حرفهائی خواهد زد که شک و تردید آدم را به یقین تبدیل خواهد نمود.)
کمیسر بتل سری تکان داد و گفت: «دقیقا بازی مورد علاقه دوست مرحوممان، آقای شیطانا.»
ولی مطمئنا این طور نیست که شیطانا در مورد هر چهار نفر از این شیوه استفاده کرده باشد. در مورد یکی دو نفرشان چرا، اما در مورد بقیه، شاید و احتمالا به شواهد و قرائنی برخورد می کند که باعث کنجکاوی او شده و باعث می شود که ماجرا را تا آخر تعقیب کنند. ولی باز هم تکرار می کنم، من شخصا هنوز مطمئن نیستم که شیطانا مدارک و دلایل محکم و محکمه پسند بر علیه این چهار نفر داشته، چون اگر این طور بود یقینا آن قدر صبر نمی کرد و به احتمال بسیار قوی تاکنون اسکاتلندیارد را در جریان گذاشته بود.»
کمیسر بتل با حالتی متفکرانه در جواب گفت: «و شاید هم مدارک محکمه پسندی داشته، ولی ترجیح می داده که شخصا از آنها استفاده کند. سابقه دارد و خود من بارها به چنین مواردی برخورد کرده ام. در خیلی از ماجراهای مشابه، همین طور که تحقیق می کردیم یکهو متوجه شدیم که یک جای قضیه بو میدهد و کاسه ای زیر نیم کاسه است، به عبارت دیگر احساس می کنیم که کسی هست که اطلاعات زیادی دارد ولی بنا به دلایلی این موضوع را مخفی نگاه داشته و از ارائه ی این اطلاعات ارزنده خودداری می کند، ولی بدبختانه کاری از ما ساخته نیست و نمی توانیم این موضوع را ثابت کنیم و تا به حال هم موفق نشده ایم. به هر حال، در مورد این ماجرای بخصوص، فکر می کنم راهمان مشخص شده و ما باید قبل از هر اقدامی، سوابق و گذشته این چهار نفر را دقیقا بررسی و مطالعه نمائیم. کسی چه میداند، شاید به مورد و یا مواردی بربخوریم که بتواند ما را راهنمائی کند. حتما به خاطر دارید که شیطانا سر میز شام چه گفت؟ سرهنگ ریس خوب به یاد داشت.» |
خانم الیور پرید وسط صحبت و گفت: «منظورتان نوشته ی سیاه می باشد؟ »
((نه
«نه، منظورم حرف هائی بود که راجع به زهر می زد. نظریاتی که راجع به قتل های مثلا تصادفی مطرح کرد. حرف های گوشه و کنایه داری راجع به اطباء و اینکه پزشکان با امکاناتی که در اختیار دارند، می توانند به سهولت هر کسی را که می خواهند بکشند بدون اینکه کوچکترین سوء ظنی متوجه آنها بشود. و بالاخره در

صفحه 66 از 281