همین حال و احوال ضمن نقل قول جمله معروف که پلیس ها اغلب بر زبان می آورند، گفت: «به شما اخطار می شود. خیلی متشکرم مسیو پوارو، مطمئن باشید مواظب خودم خواهم بود، ولی به هر حال باید در حل این ماجرا شرکت داشته باشم و با این حرف ها هم منصرف نخواهم شد.» پوارو تعظیم کوتاهی کرد و گفت: «اجازه بدهید به شما تبریک بگویم خانم. شما واقعا روحیه شجاعانه ای
دارید.)
خانم الیور که از تعریف و تمجید پوار و احساس
کارآگاه بودنش شدیدا تحریک شده بود، روی صندلی جابجا
های
شد و شق و رق نشست و متعاقبا با لحنی که دبیر کل انجمن کارآگاهان صحبت می کند، شروع به صحبت کرد و گفت: «من به شخصه پیشنهاد می کنم، کلیه اطلاعاتی که از طریق عوامل کسب و تهیه می گردد، مستقیما به واحد مرکزی اطلاعات ارسال و در این مرکز جمع و متعاقبا به صورت یک مجموعه مورد بررسی قرار بگیرد. هیچ یک از عوامل مجاز نیستند که اطلاعاتی را پیش خود نگاه دارند که البته شامل نتیجه گیری و تئوری های شخصی نمی شود. عوامل مجاز هستند، این دو مورد را که به عنوان اطلاعات خصوصی فردی تلقی می شود پیش خود نگاه دارند.»
کمیسر بتل آهی کشید و گفت: «خانم الیور، خانم الیور، این که یک داستان پلیسی نیست که این طور صحبت
می کنید.)
سرهنگ ریس به منظور اداره جلسه و جلو گیری از صحبت های بی مورد با لحن قاطعانه ای اظهار داشت:
طبیعت، کلیه اطلاعاتی که هر کسی به نوبه خود به دست می آورد، می بایست به پلیس و به خصوص به افسر مسئول رسیدگی به این قضیه ارائه شود.»
و ضمن اشاره به پوارو و کمیسر بتل، رو کرد به خانم الیور و گفت: «البته مطمئنم که شما هم خانم الیور همکاری خوبی خواهید داشت و فقط خواهش می کنم اگر چیزهائی از قبیل دستکش خون آلود، آثار انگشت در روی لیوانی که دندان های مصنوعی را در آن می گذارند و یا تکه کاغذهای سوخته ای را پیدا کردید، حتما آنها را در اختیار کمیسر بتل بگذارید.»
معهذا خانم الیور خیلی جدی در جواب گفت: «بله، بخندید، ولی بالاخره به شما ثابت خواهم شد که حس ششم خانم ها اشتباه نخواهد کرد.»
دارید.)
خانم الیور که از تعریف و تمجید پوار و احساس
کارآگاه بودنش شدیدا تحریک شده بود، روی صندلی جابجا
های
شد و شق و رق نشست و متعاقبا با لحنی که دبیر کل انجمن کارآگاهان صحبت می کند، شروع به صحبت کرد و گفت: «من به شخصه پیشنهاد می کنم، کلیه اطلاعاتی که از طریق عوامل کسب و تهیه می گردد، مستقیما به واحد مرکزی اطلاعات ارسال و در این مرکز جمع و متعاقبا به صورت یک مجموعه مورد بررسی قرار بگیرد. هیچ یک از عوامل مجاز نیستند که اطلاعاتی را پیش خود نگاه دارند که البته شامل نتیجه گیری و تئوری های شخصی نمی شود. عوامل مجاز هستند، این دو مورد را که به عنوان اطلاعات خصوصی فردی تلقی می شود پیش خود نگاه دارند.»
کمیسر بتل آهی کشید و گفت: «خانم الیور، خانم الیور، این که یک داستان پلیسی نیست که این طور صحبت
می کنید.)
سرهنگ ریس به منظور اداره جلسه و جلو گیری از صحبت های بی مورد با لحن قاطعانه ای اظهار داشت:
طبیعت، کلیه اطلاعاتی که هر کسی به نوبه خود به دست می آورد، می بایست به پلیس و به خصوص به افسر مسئول رسیدگی به این قضیه ارائه شود.»
و ضمن اشاره به پوارو و کمیسر بتل، رو کرد به خانم الیور و گفت: «البته مطمئنم که شما هم خانم الیور همکاری خوبی خواهید داشت و فقط خواهش می کنم اگر چیزهائی از قبیل دستکش خون آلود، آثار انگشت در روی لیوانی که دندان های مصنوعی را در آن می گذارند و یا تکه کاغذهای سوخته ای را پیدا کردید، حتما آنها را در اختیار کمیسر بتل بگذارید.»
معهذا خانم الیور خیلی جدی در جواب گفت: «بله، بخندید، ولی بالاخره به شما ثابت خواهم شد که حس ششم خانم ها اشتباه نخواهد کرد.»