در اینجا سرهنگ ریس به سخن در آمد و گفت: «کمیسر بتل، این حرفها ما را به جایی نمی رساند.»
یعنی جناب عالی می فرمائید حرف های من بیهوده و بی فایده است ؟ ولی بهتر است به عرضتان برسانم که در حل هر ماجرای جنائی، تحقیقات نظری از اهمیت بالایی برخوردار می باشد.»
به نظر من که به جای این صحبت ها و یا به قول شما تحقیقات نظری، بهتر است اطلاعاتی در مورد تک تک این چهار نفر کسب کنید.» |
کمیسر بتل خنده ای کرد و گفت: «خیالتان راحت باشد، این طور هم نیست که شما فکر می کنید. ما در کارمان خیلی دقیق و سختگیر هستیم. ولی در این موردی که اشاره فرمودید، فکر می کنم خصوصا شما می توانید کمکمان کنید؟»
حتما، ولی چطور؟»
مثلا در مورد سرگرد دسپارد. این آقا جاهای زیادی بوده، آمریکای جنوبی، شمال آفریقا، شرق آفریقا و شاید هم جاهای دیگر. سیستم اطلاعاتی ارتش در تمام این نقاط امکاناتی دارد و شما با دسترسی که به این امکانات دارید، مسلما می توانید اطلاعاتی در مورد فعالیت های سرگرد دسپارد کسب و در اختیار ما بگذارید.» |
سرهنگ ریس
سرش را به علامت تاکید تکان داد و گفت: «مطمئن باشید که این کار انجام خواهد شد و
اطلاعات مورد نیاز در اختیار شما قرار خواهد گرفت.»|
خانم الیور با حالتی که گوئی کشف بزرگی را کرده باشد، فریادی کشید و گفت: «آه، من یک نقشه عالی دارم. بینید ما چهار نفر هستیم، می شود گفت چهار کاراگاه ماهر و متبحر. آنها هم که چهار نفر بیشتر نیستند. خوب، چطور است که هر یک از ماها به تعقیب یکی از آنها بپردازیم. سرهنگ ریس در تعقیب سر گرد دسپارد، کمیسر بتل به دنبال دکتر رابرتز، من به دنبال آن مردیت و مسیو پوارو هم به تعقیب خانم لوریمر. به نظر
من از این بهتر نمی شود.» |
ولی کمیسر بتل سرش را با قاطعیت به علامت نفی تکان داد و گفت: «به هیچ وجه صلاح نیست خانم الیور. این یک مسئله پلیسی است که صرفا مربوط به اسکاتلندیارد می شود. و من نیز به عنوان افسر مسئول رسیدگی به این ماجرای وظیفه دارم و موظفم، بر طبق اختیارات قانونی و با استفاده از امکانات گسترده ای که قانون در اختیار من گذارده، هر چهار نفر را هم زمان تحت نظر داشته باشم. ضمنا فراموش نکنید که به هیچ وجه مجاز نیستم و حق ندارم به منظور ارضاء تمایلات شخصی از اختیارات قانونی خود سوء استفاده نموده و هر کاری را که بخواهم
یعنی جناب عالی می فرمائید حرف های من بیهوده و بی فایده است ؟ ولی بهتر است به عرضتان برسانم که در حل هر ماجرای جنائی، تحقیقات نظری از اهمیت بالایی برخوردار می باشد.»
به نظر من که به جای این صحبت ها و یا به قول شما تحقیقات نظری، بهتر است اطلاعاتی در مورد تک تک این چهار نفر کسب کنید.» |
کمیسر بتل خنده ای کرد و گفت: «خیالتان راحت باشد، این طور هم نیست که شما فکر می کنید. ما در کارمان خیلی دقیق و سختگیر هستیم. ولی در این موردی که اشاره فرمودید، فکر می کنم خصوصا شما می توانید کمکمان کنید؟»
حتما، ولی چطور؟»
مثلا در مورد سرگرد دسپارد. این آقا جاهای زیادی بوده، آمریکای جنوبی، شمال آفریقا، شرق آفریقا و شاید هم جاهای دیگر. سیستم اطلاعاتی ارتش در تمام این نقاط امکاناتی دارد و شما با دسترسی که به این امکانات دارید، مسلما می توانید اطلاعاتی در مورد فعالیت های سرگرد دسپارد کسب و در اختیار ما بگذارید.» |
سرهنگ ریس
سرش را به علامت تاکید تکان داد و گفت: «مطمئن باشید که این کار انجام خواهد شد و
اطلاعات مورد نیاز در اختیار شما قرار خواهد گرفت.»|
خانم الیور با حالتی که گوئی کشف بزرگی را کرده باشد، فریادی کشید و گفت: «آه، من یک نقشه عالی دارم. بینید ما چهار نفر هستیم، می شود گفت چهار کاراگاه ماهر و متبحر. آنها هم که چهار نفر بیشتر نیستند. خوب، چطور است که هر یک از ماها به تعقیب یکی از آنها بپردازیم. سرهنگ ریس در تعقیب سر گرد دسپارد، کمیسر بتل به دنبال دکتر رابرتز، من به دنبال آن مردیت و مسیو پوارو هم به تعقیب خانم لوریمر. به نظر
من از این بهتر نمی شود.» |
ولی کمیسر بتل سرش را با قاطعیت به علامت نفی تکان داد و گفت: «به هیچ وجه صلاح نیست خانم الیور. این یک مسئله پلیسی است که صرفا مربوط به اسکاتلندیارد می شود. و من نیز به عنوان افسر مسئول رسیدگی به این ماجرای وظیفه دارم و موظفم، بر طبق اختیارات قانونی و با استفاده از امکانات گسترده ای که قانون در اختیار من گذارده، هر چهار نفر را هم زمان تحت نظر داشته باشم. ضمنا فراموش نکنید که به هیچ وجه مجاز نیستم و حق ندارم به منظور ارضاء تمایلات شخصی از اختیارات قانونی خود سوء استفاده نموده و هر کاری را که بخواهم