نام کتاب: شیطان به قتل می رسد
ولی کمیسر بتل با پافشاری بیشتر سوال کرد و گفت: «پس چه دلیل داشت که اسم خانم لوریمر را در آخر و بعد از سرگرد دسپارد و دکتر رابرتز ذکر کنید؟»
فقط به خاطر اینکه کشتن با چاقو، حالت زنانه ای دارد و بیشتر بین خانم ها متداول است.» در اینجا، کمیسر بتل، مجددا با شعبده بازی مخصوص به خود، چاقوی کذائی را به دوشیزه نشان داد. آن مردیث از دیدن این چاقو شدیدا یکه خورد و همین طوری که خود را جمع و جور می کرد، گفت: «اوه.... چه چیز وحشتناکی منظورتان این است که، آن را باید بگیرم؟»
خیلی ممنون می شوم، اگر این کار را بکنید.» آن مردیث با کراهت مشهودی چاقو را گرفت و در دستان خود نگاه داشت. کمیسر بتل چهرهی او را کاملا زیر نظر داشت و متوجه شد تنفر و انزجاری که از مشاهده ی این چاقوی بلند و باریک به آن مردیث دست داده، چهره ی زیبای او را شدیدا در هم فرو می برد. سرانجام آن مردیث سکوت را شکست و گفت: «یعنی با این... با این چیز بلند و باریک...)
اده)
ت: ((
کمیسر بتل، حرف او را قطع کرد و گفت: «می بینید که چه راحت فرو می رود... درست مثل اینکه تو یک قالب پنیر فرو کنید. آن قدر راحت که حتی یک بچه هم می توانست این را بکند.» | آن مردی با چشمانی گشاد که ترس و وحشت در آنها موج می زد و گوئی می خواهد از حدقه خارج شود به کمیسر بتل خیره شد و مضطربانه با حالتی از ناباوری آمیخته با هراس زیادی گفت: «منظور... منظورتان این است که امکان دارد من مرتکب این قتل شده باشم... ولی من....... من این کار را نکردم.. ممکن است بفرمائید چرا و به چه دلیلی من باید این کار را کرده باشم؟»
کمیسر بتل در جواب اظهار داشت: «ما هم اتفاقا می خواستیم همین سوال را بکنیم که انگیزه ی این جنایت چه بوده؟ به عبارت دیگر، مسلما شخص به خصوصی آرزوی مرگ شیطانا را داشته که سرانجام به آرزوی خود می رسد و ما نیز به منظور حل این معما، در مرحله ی نخست باید بدانیم که چه انگیزه ای قاتل را وادار به این قتل کرده؟ فعلا همین قدر می دانیم که این انگیزه آنچنان قوی بوده که قاتل به نظر خودش، راهی به جز کشتن شیطانا نداشته است. شیطانا شخصا آدمی فوق العاده متظاهر و عاشق خودمانی بود. مع الوصف تا آنجائی که من میدانم خطری برای کسی نداشت و اصولا آدم خطرناکی نبود.»

صفحه 48 از 281