نام کتاب: شیطان به قتل می رسد
بود که در این زمینه سابقه داشته و صاحب نظر می باشد. رشته ی صحبتشان به کتاب و سرانجام به دنیای سیاست کشیده شد. نحوهی سخن گفتن و فحوای کلام خانم لوریمر به گونه ای بود که دیری نپائید تا پوارو متوجه شد که مخاطب وی علاوه بر برخورداری از هوش و حضور ذهنی فوق العاده، خانمی بسیار با مطالعه و با فرهنگی نیز هستند. خانم الیور در آن طرف میز و نقطه مقابل پوارو نشسته بود و در ادامه ی صحبت هایش با سرگرد دسپارد از او سوال کرد که: «آیا زهری می شناسید که اسمش تا به حال به گوش کسی نخورده باشد؟»
ده
پی
سرگرد دسپارد در جواب اظهار داشت: «به نظر من کورار .» |
«نه، کور خوندی عزیزم، تا حالا صد بار از این زهر استفاده شده. منظور من زهری است که هیچ کس اطلاعی نداشته باشد، زهری کاملا جدید و ناشناخته.»
سرگرد دسپارد با خونسردی خاصی در جواب اظهار داشت: «قبایل بدوی معمولا قدیمی مسلک و کهنه پرستند و اعتقاد خاصی به روش آبا و اجداد و نیاکانشان دارند و به همین دلیل اغلب از چیزهایی استفاده می کنند که پدرانشان از آنها استفاده می کرده اند.»
خانم الیور در جواب گفت: «ولی قبول کنید که این سیستم خیلی خسته کننده است. در صورتی که به نظر من این قبایل با آشنایی که با انواع گیاههای وحشی دارند، این امکان برایشان وجود دارد که همیشه داروها و چیزهای جدیدی را کشف و آزمایش کنند و جالب اینجاست که با این کار شانس خوبی برای کاشفین فراهم آورده و حربه ی مناسبی نیز در اختیار آنها قرار خواهند داد، چون وقتی به کشورشان بر گردند، با استفاده از این داروهای ناشناخته می توانند تمام اقوام و بستگان نزدیک مورد نظر خود را که ثروتمند نیز می باشند، مثل عموها و عمه ها، دایی ها و خاله ها، به راحتی مسموم کرده و به قتل برسانند بدون اینکه کسی از ماجرا بوئی برده و یا به آنها مظنون بشوند.» |
اپ
سرگرد دسپارد در جواب گفت: «با توجه به پیشرفت های علمی جدید، نیازی نیست که آدم خود را به مخاطره انداخته و برای دستیابی به چنین داروهایی به اعماق جنگل ها و سراغ قبایل بدوی برود. در دنیای متمدنی که زندگی می کنیم، آزمایشگاه های بسیار مدرنی به منظور کشت و پرورش موجودات ذره بینی خاصی برای مقاصد به خصوصی وجود دارد. موجودات میکروسکوپی که با شکل و شمایل معصومانه ی خود قادر هستند صعب العلاج ترین و شدید ترین بیماری ها و دردها را موجب شوند.»
1 Curare

صفحه 14 از 281