ترس
پیری حرص و طمع
ازدواج
خانواده بخشش زندگی پرمعنی
چهارمین سه شنبه ای که به «وست نیوتون» برگشتم، این فهرست در کیفم بود، آخرین سه شنبه اوت، روزی که کولر فرودگاه لوگان ، کار نمی کرد، مردم خودشان را باد می زدند و عرق پیشانی شان را با عصبانیت خشک می کردند، روزی که به نظرم هر کسی به خون یک نفر دیگر تشنه بود. این حالت از چهره هایشان خوانده می شد.
1. Logan
پیری حرص و طمع
ازدواج
خانواده بخشش زندگی پرمعنی
چهارمین سه شنبه ای که به «وست نیوتون» برگشتم، این فهرست در کیفم بود، آخرین سه شنبه اوت، روزی که کولر فرودگاه لوگان ، کار نمی کرد، مردم خودشان را باد می زدند و عرق پیشانی شان را با عصبانیت خشک می کردند، روزی که به نظرم هر کسی به خون یک نفر دیگر تشنه بود. این حالت از چهره هایشان خوانده می شد.
1. Logan