فراوحشتناکی که دارد...
موری گفت :
این بیماری فراوحشتناک می شود، فقط در صورتی که تو آن را این چنین ببینی. بله دیدن اندامی که آرام آرام خشک و پلاسیده می شود، نیست و نابود می شود، فراوحشتناک است. اما در عین حال شگفت انگیز هم هست. چون من همه وقت در حال خداحافظی کردن هستم.»
موری لبخند زد.
همه این قدر خوش شانس نیستند.»|
من به دقت موری را در صندلی اش برانداز کردم، موری ناتوان از ایستادن، موری ناتوان از نظافت، موری ناتوان از پوشیدن شلوار، موری خوش شانس؟! آیا او واقعا گفت خوش شانس؟
به هنگام تنفس که موری باید به دستشویی می رفت، روزنامه بوستون - که نزدیک صندلی موری گذاشته شده بود را برداشتم و سرسری نگاهی به آن انداختم. خبری در مورد شهری کوچک پر از کلبه های چوبی و دارای صنعت چوب - چاپ شده بود: دو دختر نوجوان پیرمردی هفتاد و سه ساله که تازه با آنها دوست شده بوده - را پس از شکنجه به قتل رسانده بودند، سپس در خانه کاراوانی او مهمانی ای ترتیب داده و جسد پیرمرد را به معرض نمایش گذاشته بودند. و خبر دیگری در مورد دادگاه قریب الوقوع مردی غیر هم جنس باز که مردی هم جنس باز را به قتل رسانده بود، فقط به این دلیل که مرد هم جنس باز در گفتگویی تلویزیونی اظهار کرده بوده با او روابط عاشقانه داشته.
روزنامه را کنار گذاشتم. موری لبخندزنان – مطابق معمول همیشه اش روی صندلی چرخدارش به اتاق مطالعه برگردانده شد. گتی می خواست
موری گفت :
این بیماری فراوحشتناک می شود، فقط در صورتی که تو آن را این چنین ببینی. بله دیدن اندامی که آرام آرام خشک و پلاسیده می شود، نیست و نابود می شود، فراوحشتناک است. اما در عین حال شگفت انگیز هم هست. چون من همه وقت در حال خداحافظی کردن هستم.»
موری لبخند زد.
همه این قدر خوش شانس نیستند.»|
من به دقت موری را در صندلی اش برانداز کردم، موری ناتوان از ایستادن، موری ناتوان از نظافت، موری ناتوان از پوشیدن شلوار، موری خوش شانس؟! آیا او واقعا گفت خوش شانس؟
به هنگام تنفس که موری باید به دستشویی می رفت، روزنامه بوستون - که نزدیک صندلی موری گذاشته شده بود را برداشتم و سرسری نگاهی به آن انداختم. خبری در مورد شهری کوچک پر از کلبه های چوبی و دارای صنعت چوب - چاپ شده بود: دو دختر نوجوان پیرمردی هفتاد و سه ساله که تازه با آنها دوست شده بوده - را پس از شکنجه به قتل رسانده بودند، سپس در خانه کاراوانی او مهمانی ای ترتیب داده و جسد پیرمرد را به معرض نمایش گذاشته بودند. و خبر دیگری در مورد دادگاه قریب الوقوع مردی غیر هم جنس باز که مردی هم جنس باز را به قتل رسانده بود، فقط به این دلیل که مرد هم جنس باز در گفتگویی تلویزیونی اظهار کرده بوده با او روابط عاشقانه داشته.
روزنامه را کنار گذاشتم. موری لبخندزنان – مطابق معمول همیشه اش روی صندلی چرخدارش به اتاق مطالعه برگردانده شد. گتی می خواست