فرهنگ و ست حاکم بر ما این دید را به مردم القا نمی کنند که احساس خوبی نسبت به خودشان داشته باشند و تو باید خیلی قوی باشی که بتوانی بگویی اگر ستت برایت کاربرد ندارد، ولش کن.
موری با عمل راستین خود به این جملات، فرهنگ و سنت خود را بسط داده بود - خیلی خیلی پیش از اینکه بیمار شود. گروههای مباحثه، پیاده روی، دوستان، رقص با موزیک های دلخواه در کلیسای میدان هاروارد. او پروژه ای به نام گرینهاوس را آغاز کرده بود که در راستای رشد سلامت ذهنی افراد بی بضاعت فعالیت می کرد. او برای یافتن ایده های نو برای کلاس های خویش کتاب خواند، همکارانش را ملاقات کرد، رابطه اش را با شاگردان قدیمی ادامه داد، و با دوستانی در نقاط دوردست نامه نگاری کرد. زمان بیشتری را به غذاخوردن و مشاهده طبیعت اختصاص داد و وقتش را مقابل تلویزیون - با برنامه های سرگرم کننده (برنامه های منظم و یکنواختی که اکثر آنها کمدی هستند و ممکن است اشکال آنها با هم متفاوت باشند ولی از نظر محتوا یکی هستند) - و یا فیلم های اکران شده هفتگی در سینماها هدر نداد. او تاری حمایتی شامل فعالیت های انسانی به دور خود تنیده بود گفتگو، تداوم ارتباط، عشق و محبت به این مسائل زندگی اش را لبریز کرده بودند، درست مانند سویی که از قابلمه سر می رود.
البته که من نیز فرهنگ و سنت خاص خود را بسط داده بودم. کار. من چهار یا پنج شغل رسانه ای در کشور انگلستان داشتم که می خواستم در آن واحد به همه آن برسم درست مانند دلقکی که سعی دارد هیچکدام از توپ های پرتابی خود را از دست ندهد. هشت ساعت در روز پشت کامپیوتر کار می کردم، در راه بازگشت به امریکا به نوشته هایم بال و پر می دادم. مجری برنامه های تلویزیونی شدم و با گروهی خبره به همه جای
2. Greenhouse
1. Harvard Square Church
موری با عمل راستین خود به این جملات، فرهنگ و سنت خود را بسط داده بود - خیلی خیلی پیش از اینکه بیمار شود. گروههای مباحثه، پیاده روی، دوستان، رقص با موزیک های دلخواه در کلیسای میدان هاروارد. او پروژه ای به نام گرینهاوس را آغاز کرده بود که در راستای رشد سلامت ذهنی افراد بی بضاعت فعالیت می کرد. او برای یافتن ایده های نو برای کلاس های خویش کتاب خواند، همکارانش را ملاقات کرد، رابطه اش را با شاگردان قدیمی ادامه داد، و با دوستانی در نقاط دوردست نامه نگاری کرد. زمان بیشتری را به غذاخوردن و مشاهده طبیعت اختصاص داد و وقتش را مقابل تلویزیون - با برنامه های سرگرم کننده (برنامه های منظم و یکنواختی که اکثر آنها کمدی هستند و ممکن است اشکال آنها با هم متفاوت باشند ولی از نظر محتوا یکی هستند) - و یا فیلم های اکران شده هفتگی در سینماها هدر نداد. او تاری حمایتی شامل فعالیت های انسانی به دور خود تنیده بود گفتگو، تداوم ارتباط، عشق و محبت به این مسائل زندگی اش را لبریز کرده بودند، درست مانند سویی که از قابلمه سر می رود.
البته که من نیز فرهنگ و سنت خاص خود را بسط داده بودم. کار. من چهار یا پنج شغل رسانه ای در کشور انگلستان داشتم که می خواستم در آن واحد به همه آن برسم درست مانند دلقکی که سعی دارد هیچکدام از توپ های پرتابی خود را از دست ندهد. هشت ساعت در روز پشت کامپیوتر کار می کردم، در راه بازگشت به امریکا به نوشته هایم بال و پر می دادم. مجری برنامه های تلویزیونی شدم و با گروهی خبره به همه جای
2. Greenhouse
1. Harvard Square Church