موری می گوید: و آیا در مورد کشش دو قطب متضاد با تو صحبت کرده ام؟ کشش دو قطب متضاد؟
زندگی مجموعه ای است از پسروی ها و پیشروی ها. تو می خواهی کاری را انجام بدهی، اما به زور مجبور می شوی که کار دیگری انجام دهی، آسیب می خوری در حالی که می دانی نمی بایست آسیب می خوردی. به انجام اعمالی معین در راستای کسب منفعت شخصی خودت مبادرت می ورزی، حتی زمان هایی که میدانی نباید به فکر نفع شخصیات باشی.
و کشش دو قطب متضاد، مانند کش آمدن کشی لاستیکی است. و اکثر ما در فضای میانی آن کش منزل کرده ایم.
من می گویم، این موضوع به مسابقه طناب کشی شباهت دارد. او می خندد. و مسابقه طناب کشی. بله تو توانستی زندگی را این گونه توصیف کنی.» من سؤال می کنم، و اما کدام طرف برنده می شود؟ و کدام طرف برنده می شود؟
موری با دندان هایی کج ومأوج، و با چشمانی در محاصره انبوه چین و چروک های به روی من لبخند می زند.
و عشق برنده می شود. عشق همیشه برنده است.»
1. The Tension of Opposites
زندگی مجموعه ای است از پسروی ها و پیشروی ها. تو می خواهی کاری را انجام بدهی، اما به زور مجبور می شوی که کار دیگری انجام دهی، آسیب می خوری در حالی که می دانی نمی بایست آسیب می خوردی. به انجام اعمالی معین در راستای کسب منفعت شخصی خودت مبادرت می ورزی، حتی زمان هایی که میدانی نباید به فکر نفع شخصیات باشی.
و کشش دو قطب متضاد، مانند کش آمدن کشی لاستیکی است. و اکثر ما در فضای میانی آن کش منزل کرده ایم.
من می گویم، این موضوع به مسابقه طناب کشی شباهت دارد. او می خندد. و مسابقه طناب کشی. بله تو توانستی زندگی را این گونه توصیف کنی.» من سؤال می کنم، و اما کدام طرف برنده می شود؟ و کدام طرف برنده می شود؟
موری با دندان هایی کج ومأوج، و با چشمانی در محاصره انبوه چین و چروک های به روی من لبخند می زند.
و عشق برنده می شود. عشق همیشه برنده است.»
1. The Tension of Opposites