«اوه، تو لطف داری. نه لطف ندارم. این باور من است. او گفت:
نکته این جاست. مردم به من به صورت یک پل نگاه می کنند. من انسانی زنده» مطابق عادت های گذشته ام نیستم، اما هنوز هم نمرده ام. من نوعی از... حد فاصل هستم.»
او سرفه ای کرد و سپس دوباره لبخند زد.
من مشغول انجام آخرین سفر بزرگ خود در این دنیا هستم و مردم می خواهند بدانند که کوله بار سفرم چیست.»
تلفن دوباره زنگ زد. گنی پرسید: «موری، می توانید صحبت کنید؟ » موری اعلام کرد:
من دارم با دوست قدیمی ام اختلاط می کنم... بگو دوباره زنگ بزنند.»
نمی توانم برایتان بگویم که چرا موری آن چنان گرم از من استقبال کرد. من دیگر به هیچ وجه آن دانشجوی خوش قول و موفقی نبودم که شانزده سال پیش از موری جدا شده بود. اگر به لطف برنامه «نایت لاین» نبود، این امکان وجود داشت که موری از این دنیا برود، بی این که بتواند حتی یک بار دیگر مرا ببیند. من هیچ عذر موجهی برای څلف وعده ام نداشتم جز همان بهانه ای که همه این روزها این طور مواقع می آورند. من در میان وسوسهای فریبنده و بدفرجام زندگی خود گرفتار شده بودم و دست و پا می زدم. روش زندگی ام، هم چون نوای افسونگر پری دریایی، مرا به
1
.. Siren: زنی اسطوره ای، پری دریایی که با آواز افسونگر خود مردان را مجذوب خود می سازد.