نام کتاب: سه شنبه ها با موری
هم چنان که با ماشین اجاره ای دور محل زندگی موری واقع در نیوتون غربی - حومه ای آرام در بوستون - می چرخیدم، فنجانی قهوه در یک دست و تلفن همراهی میان گوش و شانه ام داشتم. مشغول صحبت با یکی از تهیه کنندگان تلویزیون در رابطه با برنامه ای که می خواستیم اجرا کنیم بودم. چشمانم از ساعت کامپیوتری - پرواز برگشت من چند ساعت دیگر بود متوجه شمار فراوان صندوق های پستی آن خیابان واقع در حومه شهر شدم که درختان دو طرف آن را پوشانده بودند. رادیوی ماشین - تنظیم شده روی شبکه سراسری - روشن بود. به این ترتیب من در آن واحد مشغول انجام پنج عمل بودم. به تهیه کننده گفتم:
نوار را برگردان عقب، می خواهم آن قسمت را دوباره بشنوم.» او گفت: بسیار خوب. چند لحظه طول می کشد.»
ناگهان مقابل خانه قرار گرفتم. ترمز اتومبیل را فشار دادم، قهوهام روی شلوارم ریخت. به محض توقف کامل اتومبیل، نظری سریع به درخت افرای ژاپنی و سه شخص نزدیک به آن، در مقابل راه ورودی مقابل پارکینگ انداختم. مردی جوان و زنی میانسال که پیرمردی ریزنقش را از دو طرف گرفته بودند و درون صندلی چرخداری می گذاشتند.

صفحه 28 از 216