از آنجایی که موری روی صندلی چرخدار بود، دوربین هرگز تصویر پاهای بی جان او را نگرفت. و از آنجایی که هنوز قادر به حرکت دستانش بود - موری همیشه به هنگام حرف زدن عادت داشت هر دو دستش را تکان دهد. به هنگام شرح «چگونه با پایان زندگی روبه رو شدن» با حرکات دست خویش شور و هیجان عمیق قلبی خود را ابراز می کرد. او اظهار داشت:
تد، وقتی این داستان شروع شد، از خودم سؤال کردم، آیا می خواهم از زندگی کناره بگیرم، مثل کاری که خیلی ها انجام می دهند، یا این که می خواهم زندگی کنم؟ من انتخاب کردم که می خواهم زندگی کنم. - یا حداقل سعی کنم که زندگی کنم - راهی که می خواهم با افتخار، وقار، متانت، جدیت، شجاعت، شوخ طبعی، و حفظ آرامش و خونسردی ادامه اش بدهم
بعضی از روزها گریه می کنم و گریه می کنم، به حال خود تأسف می خورم و ماتم می گیرم. بعضی روزها خیلی عصبانی و سگ اخلاق هستم. اما این طور روزها زیاد طول نمی کشند. عاقبت به خود می آیم و میگویم، من می خواهم زندگی کنم
تا حالا که قادر بوده ام از پس این قضیه برآیم. آیا قادر خواهم بود باز هم ادامه اش بدهم؟ نمی دانم. اما با خودم شرط بستم که ادامه اش دهم.))
کاپل به نظر می رسید که عمیقا جذب موری شده. او در مورد احساس حقارت و پستی ای که در اثر رؤیایی با مرگ متوجه انسان می شود، سؤال کرد.
موری ناگهان گفت:
بین فرد ... سپس به سرعت کلامش را تصحیح کرد. منظورم بد است...
1. Fred
تد، وقتی این داستان شروع شد، از خودم سؤال کردم، آیا می خواهم از زندگی کناره بگیرم، مثل کاری که خیلی ها انجام می دهند، یا این که می خواهم زندگی کنم؟ من انتخاب کردم که می خواهم زندگی کنم. - یا حداقل سعی کنم که زندگی کنم - راهی که می خواهم با افتخار، وقار، متانت، جدیت، شجاعت، شوخ طبعی، و حفظ آرامش و خونسردی ادامه اش بدهم
بعضی از روزها گریه می کنم و گریه می کنم، به حال خود تأسف می خورم و ماتم می گیرم. بعضی روزها خیلی عصبانی و سگ اخلاق هستم. اما این طور روزها زیاد طول نمی کشند. عاقبت به خود می آیم و میگویم، من می خواهم زندگی کنم
تا حالا که قادر بوده ام از پس این قضیه برآیم. آیا قادر خواهم بود باز هم ادامه اش بدهم؟ نمی دانم. اما با خودم شرط بستم که ادامه اش دهم.))
کاپل به نظر می رسید که عمیقا جذب موری شده. او در مورد احساس حقارت و پستی ای که در اثر رؤیایی با مرگ متوجه انسان می شود، سؤال کرد.
موری ناگهان گفت:
بین فرد ... سپس به سرعت کلامش را تصحیح کرد. منظورم بد است...
1. Fred