نام کتاب: زن زیادی
«نه آخه محض احتیاط میگم. کار از محکم کاری عیب نمی کنه.»
و همسایه ها که هر کدام توی کوچه یا دالان خانه کاسه و بادیه خودشان را شمرده بودند و حتی با نوک کاردی یا چیزی زیر کعبش را خطی یا دایره ای کشیده بودند و نشان کرده بودند، خودشان را بی اعتنا نشان می دادند و پشت چشم نازک می کردند و می رفتند.
زن میراب محل هم یکی از همین همسایه ها بود که کاسه و بادیه می آوردند. بچه به بغل آمد و از زیر چادرش یک جام مس را با سر و صدا روی تخت گذاشت و گفت:
«روم سیاه فاطمه خانم تو خونه گدا گشنه ها که ظرف پیدا نمیشه.»
فاطمه که سرش به حساب گرم بود و داشت ظرف های همسایه ها را روی گچ دیوار جمع می زد، برگشت و چشمش به جام مس که افتاد برق زد و بعد نگاهی به صورت زن میراب انداخت و گفت:
«اختیار دارین خانم جون، واسه خود نمایی که نیست. اجرتون با حضرت زهرا.»
و روی دیوار علامتی گذاشت و زن میراب که رفت، جام را برداشت و روی نوک پنج انگشت دست چپش گذاشت و با دست راست تلنگری به

صفحه 10 از 161