نام کتاب: زمانی برای کشتن
رفیقش به خواب خوشی فرو رفته بود و صدای خرناسش به گوش می رسید. کاب از آینه عقب دخترک را دید که تلاش می کرد از جا برخیزد فورا ترمز سختی کرد و بدن دخترک محکم به دیوار جلویی قسمت بارگیری وانت خورد و دوباره روی کف وانت افتاد. سر ویلارد هم به داشبورد برخورد کرد و بدنش به زیر صندلی کنار راننده فرو رفت، اما بی آنکه شکوه ای کند، همان جا به خوابش ادامه داد. کاب مشتی ناسزا نثار دخترک کرد و رفیقش ویلارد را هم از این ناسزاها بی نصیب نگذاشت. دریاچه « چاتولا » در واقع یک گودال مصنوعی بزرگ و کم عمق پر از گل و لای بود که در یک سوی آن سدی پوشیده از علف به طول یک و نیم کیلومتر ساخته بودند. دریاچه در قسمت جنوب غربی فورد کانتی قرار داشت و چند جریب از آن جزو خاک « وان بورن کانتی » محسوب می شد. در فصل بهار بزرگترین آبگیر در ایالت می‌سی‌سی‌پی به شمار می رفت، اما تابستان ها که باران نمی بارید، گرمای هوا باعث خشک شدن آب آن می شد. در نتیجه ساحل اطراف دریاچه که در بهار سر سبز و زیبا بود، به هم نزدیک می شد و از آن آبگیر بزرگ، یک گودال عمیق به رنگ قهوه ای مایل به سرخ باقی می ماند که تعداد زیادی جویبار و نیز چند رودخانه کوچک، آب خود را در آن می ریختند. وجود این رودخانه ها باعث شده بود که به مرور زمان تعداد زیادی پل بر روی آنها ساخته شود. وانت زرد رنگ کاب به سرعت از روی یکی از همین پل ها گذشت. بیلی ری با هراسی که هر لحظه بیشتر می شد در جست و جوی محل مناسبی بود تا بتواند از شر

صفحه 10 از 765