نام کتاب: رمان 1984
سجود. می دانست که در اتاقک مجاور، زنک موحنایی یک روند کار میکند. کارش هم عبارت بود از ردیابی و حذف اسامی آدمها از مطبوعات، آدم هایی که تبخیر شده بودند. و بنابراین لاوجود تلقی می شدند. مناسبتی هم در این کار بود، چون شوهر او چند سال پیش تبخیر شده بود. و چند اتاقکی آنطرف تر، موجودی مظلوم و رؤیایی به نام امیلفورت، با گوشهای پشمالو و استعدادی شگرف برای بازی با اوزان و قوافی، سرگرم تولید برگزیدهی اشعاری بود - به این آثار، متون نهایی گفته می شد که به لحاظ ایدئولوژیکی مضر شناخته شده اما به دلایلی لازم بود در گزیده های ادبی ابقا شوند. و این سرسرا، با پنجاه کارمند، تنها یک واحد فرعی بود و، به تعبیری، یک سلول در دهلیز نه توی ادارهی بایگانی. در وراء و بالا و پایین انبوه کارمندانی بودند مشغول کارهای فزون از شمار و به وهم نیامده.
چاپخانه های عظیم بود با ناشران و چاپچی های کارکشته و سالن های مجهز برای جعل عکس. بخش تولید برنامه های تلویزیونی بود با مهندسین، تهیه کنندگان و هنرپیشگانی که بخصوص به خاطر مهارتشان در تقلید صدا برگزیده شده بودند. فوج فوج منشی در قسمت مراجعات بود که کارشان بیرون کشیدن لیست کتاب ها و نشریات ادواری بود. مخازن عظیمی بود که اسناد تصحیح شده در آنها انبار می شد، و کوره های مخفی که نسخه های اصلی در آنها از وادی عدم سر در می آورد. و به گونه ای ناشناخته، مغزهای متفکری تمام کارها را هماهنگ می کردند و خط مشی تعیین می کردند. تعیین خط مشی ایجاب می کرد که مثلا این جزء از گذشته حفظ شود، آن جزء تحریف گردد، و جزء دیگر از لوح هستی پاک شود.
و تازه ادارهی بایگانی بخش کوچکی از وزارت حقیقت بود. اولین کار این وزارتخانه، سوای تجدید بنای گذشته، فراهم نمودن روزنامه و فیلم و کتاب درسی و برنامهی تله اسکرین و نمایشنامه و رمان برای شهروندان اقیانوسیه بود - با انواع و اقسام اطلاعات، تعلیم و تفنن، از مجسمه گرفته تا شعار و از شعر تغزلی تا رساله ی زیست شناسی و از کتاب تهجی بچه ها تا فرهنگ زبان جدید. و

صفحه 40 از 283