نام کتاب: خانه کج
کلبه یا خانه روستایی بزرگ بود که سقف‌های بی‌شکل، اوریب، چوبی، تیری و شیروانی‌های متعددش از هرسو سربرآورده بود. به عبارت دیگر مانند قارچ بی‌شکلی بود. خانه‌ای کج. به فکرم رسید که آن خانه سلیقه یک مهمانخانه دار یونانی است. از بابت سبک و طرح انگلیسی، می‌شد گفت که خانه یک انگلیسی است که به بزرگی یک قصر ساخته شده است! در حیرت بودم که خانم اول «لئونیدز» درباره این خانه چه نظری داشته است. خیال می‌کنم درباره ساختن خانه مشورتی با او نشده و نقشه را به او نشان نداده بودند. به احتمال زیاد این سورپریز کوچکی از سوی شوهر خارجی‌اش بوده است. ای کاش می‌دانستم او از دیدن چنین خانه‌ای ناراحت شده بود با خوشحال. گویا که او در آن خانه با خوشی و سعادت می‌زیسته است.
بازرس تاورنر گفت: عجیب است، نه؟ البته پیرمرد داخل خانه را خیلی ساخته و پرداخته است. آن را به شکل سه دستگاه با سرویس‌های جداگانه و مستقل و همه چیز تمام ساخته است. در داخل، همه چیز خوب و عالی است. مانند مهمان‌خانه مجللی تزیین شده است.
سوفیا از در جلوی خانه بیرون آمد، کلاه سرش نبود. دامن *«تویید»* و بلوز سبزرنگی در برداشت. مرا که دید ایستاد و با تعجب گفت: تو؟
- سوفیا باید با تو حرف بزنم، کجا می‌توانیم برویم؟
لحظه ای گمان کردم می‌خواهد اعتراض کند، اما برگشت و اشاره کرد: این طرف.
از کنار چمن‌ها گذشتیم. منظره زیبایی از وراء زمین گلف به نظر
نوعی پارچه پشمی<br />Tweed

صفحه 26 از 249