نام کتاب: خانه کج
- زن جوانی که در رستوران کار می کرد. یک زن کاملا آبرودار، خوش سیما، خونسرد و آرام.
- و او احتمال قوی است؟
تاورنر گفت: از شما می‌پرسم آقا، او اکنون سی و چهار سال دارد . و این سن خطرناکی است. او دوست دارد زندگی آرام و زیبایی داشته باشد. و جوانی هم در خانه هست. معلم سرخانه نوه‌ها که به دلیل بزدلی یا چیزی دیگر تحمل جنگ را نیاورده و برگشته است. آنان مثل دزدها بی‌سروصدا رفتار می‌کنند.
متفکرانه به او نگاه کردم. این مطمئنا یک نمونه کهنه و آشنا بود. و پدرم تأکید می‌کرد که خانم دوم لئونیدز خیلی آبرودار و نجیب است. و زیر سایه همین نجابت‌ها، خیلی قتل‌ها اتفاق افتاده است.
پرسیدم: سم چه بود، آرسنیک؟ نه، هنوز گزارش تشریح را دریافت نکرده‌ام. فکر می‌کنم *«ایزراین»* باشد.
- کمی غیرعادی است، نیست؟ پس خیلی آسان می‌توان ردپای خریدار را به دست آورد.
- نه، نیازی به این کار نیست. چون سم مال خودش بوده است. قطره چشم.
پدرم گفت: لئونیدز قند داشت، و انسولین تزریق میکرد. بسته بندی انسولین به شکل شیشه های کوچک با در لاستیکی است. یک سوزن مخصوص تزریق از لاستیک به داخل شیشه فرو می‌کنند و مقدار تزریق را بیرون می‌کشند.
- به دنباله مطلب را حدس زدم: انسولین در شیشه نبوده، بلکه ایزراین
Eserine

صفحه 20 از 249