می‌کنید کی او را کشته است؟
تاورنر سرش را تکان داد و گفت: به زودی ... به زودی روشن می‌شود.
گفتم: تاورنر بگو، شرط می‌بندم که تو حدس می‌زنی چه کسی قاتل است. ما که اکنون در دادگاه نیستیم، مرد!
تاورنر با ناراحتی گفت: و شاید اصلا نتوانیم به دادگاه برویم.
- یعنی ممکن است قتلی در کار نباشد؟
- آه، نه. درست است که او به قتل رسیده است، او مسموم شده، اما خودت می‌دانی این مسموم شدن چگونه است. خیلی مشکل است از بابت مسمومیت بتوان مدرک به دست آورد. خیلی سخت است، تمام امکانات ممکن است در یک سو باشند و چیزی غیرعادی به دست نیاید.
- دارم به همین فکر میکنم. تو همه چیز را در مغزت ردیف کرده‌ای. بررسی کرده‌ای، نکرده‌ای؟
- این جریانی است که احتمالات در دوروبرش خیلی زیاد است. یک چیزی غیرعادی است. نقشه درست طرح شده، اما نمی‌دانم، حتم دارم که نیرنگی در کار است.
با کنجکاوی مرد کهنه کار را پاییدم. او گفت: چارلز، همان‌طور که می‌دانی در موضوع قتل، آن چیز غیرعادی، معمولا راه حل است. لئونیدز پیر ده سال پیش دوباره ازدواج کرد.
- در هفتاد و هشت سالگی
- بله، با زنی جوان و بیست و چهار ساله.
سوت کشیدم و گفتم: چه جور زنی؟