نام کتاب: بیست داستان برگزیده
پیرمرد: یکی دیگر
گارسون در حالی که گوشه میز را با حوله ای که در دست داشت تمیز می کرد، سرش را به علامت منفی تکان داد و گفت: نه، دیگر نمی شود.
پیرمرد از جایش بلند شد و ایستاد، و به آرامی نعلبکی های روی میزش را شمرد، و یک کیف چرمی مخصوص سکه از جیبش بیرون آورد و پول نوشیدنی ها را پرداخت کرد و نیم پزتا، به عنوان انعام روی میز گذاشت.
گارسونی که عجله نداشت به گارسون دیگر: چرا نگذاشتی که پیرمرد بماند و نوشیدنی اش را بنوشد؟ ساعت هنوز دو نیم صبح هم نشده است.
گارسونها در حال بستن کرکره ها بودند. گارسون جوانتر: من می خواهم به خانه بروم و بخوابم. | گارسون دوم: یک ساعت اضافه کار کردن چه فرقی برای ما میکند؟ گارسون اول: ارزشش برای من بیشتر از آن پیرمرد است. گارسون دوم: یک ساعت بیشتر هیچ فرقی نمی کند.
گارسون أول: تو خودت هم مثل یک پیرمرد حرف میزنی. آن پیرمرد میتواند یک بطری نوشیدنی بخرد و در خانه اش آن را بنوشد.
گارسون دوم: نه، نوشیدن تنها در خانه مثل نوشیدن بیرون نیست
گارسون اول که زن داشت موافقت کرد و گفت: نه، مثل هم نیست، گارسون دوست نداشت که ناعادلانه قضاوت کند، فقط عجله داشت.
واحد پول اسپانیا
'. Peseta

صفحه 98 از 319