گارسون جوانتر: با یک نوشیدنی دیگر، کاملا مست خواهی شد.، پیرمرد نگاه دیگری به او کرد، و گارسون از میز او دور شد.
گارسون جوان تر به گارسون دیگر گفت: مطمئنا او برای تمام شب خواهد ماند. من خواب آلود هستم. من هیچ گاه قبل از ساعت سه صبح به خواب نمی روم، فکر میکنم پیرمرد بهتر بود خود را هفته پیش میکشت
گارسون جوان تر بطری برندی و نعلبکی دیگری را از پشت پیش خوان داخلی کافه برداشت و به طرف میز پیرمرد با حالت رژه رفت. او نعلبکی را روی میز گذاشت و لیوان پیرمرد را لبالب پر کرده
گارسون جوان تر به پیرمرد ناشنوا: تو بهتر بود خود را هفته پیش می کشتی، پیرمرد با انگشتش حرکتی انجام داد، و گفت: کمی بیشتر بریز.، گارسون جوان تر به نوشیدنی لبالب آن قدر اضافه کرد تا براندی سر رفت و از کناره های لیوان به درون نعلبکی ریخت و تا لبه نعلبکی را هم پر کرد.
پیرمرد: متشکرم
گارسون بطری را به داخل کافه برد و دوباره با همکارش پشت میز نشست.
گارسون جوان تر: حالا دیگر پیرمرد مست است. گارسون دیگر: او هر شب مست است. گارسون جوانتر: چرا او می خواسته خود را بکشد؟ گارسون دیگر: من از کجا بدانم
گارسون جوان تر به گارسون دیگر گفت: مطمئنا او برای تمام شب خواهد ماند. من خواب آلود هستم. من هیچ گاه قبل از ساعت سه صبح به خواب نمی روم، فکر میکنم پیرمرد بهتر بود خود را هفته پیش میکشت
گارسون جوان تر بطری برندی و نعلبکی دیگری را از پشت پیش خوان داخلی کافه برداشت و به طرف میز پیرمرد با حالت رژه رفت. او نعلبکی را روی میز گذاشت و لیوان پیرمرد را لبالب پر کرده
گارسون جوان تر به پیرمرد ناشنوا: تو بهتر بود خود را هفته پیش می کشتی، پیرمرد با انگشتش حرکتی انجام داد، و گفت: کمی بیشتر بریز.، گارسون جوان تر به نوشیدنی لبالب آن قدر اضافه کرد تا براندی سر رفت و از کناره های لیوان به درون نعلبکی ریخت و تا لبه نعلبکی را هم پر کرد.
پیرمرد: متشکرم
گارسون بطری را به داخل کافه برد و دوباره با همکارش پشت میز نشست.
گارسون جوان تر: حالا دیگر پیرمرد مست است. گارسون دیگر: او هر شب مست است. گارسون جوانتر: چرا او می خواسته خود را بکشد؟ گارسون دیگر: من از کجا بدانم