نیک: چه کسی بازی را برد؟
پدر نیک: پتوسکی، پنج به سه
پدر نیک همان جا نشست و نیک را در حال خوردن شامش تماشا کرد و لیوان نیک را از شیر پر کرد. نیک شیر درون لیوان را نوشید و دهانش را با دستمال سفره پاک کرد. پدرش دستش را به طرف کیک میوه روی پیشخوان دراز کرد. او تکه بزرگی از کیک میوه را برای نیک برید. کیک میوه با *زغال اخته* آمریکایی درست شده بود.
نیک: امروز چکار کردی، پدر؟
پدر نیک: صبح برای ماهیگیری بیرون رفتم
نیک: چیزی گرفتی؟
پدر نیک: فقط ماهی *پرچ* گرفتم
پدر نیک به تماشای نیک در حال خوردن کیک ادامه داد.
نیک: امروز بعد از ظهر چکار کردی؟
پدر نیک: برای قدم زدن به اردوگاه سرخپوست ها رفتم
نیک: کسی را آن جا دیدی؟
پدر نیک: تمام سرخپوستها برای مست کردن به شهر رفته بودند.
نیک: یعنی حتی یک نفر را هم ندیدی؟
پدر نیک: دوست تو پرودی را دیدم
پدر نیک: پتوسکی، پنج به سه
پدر نیک همان جا نشست و نیک را در حال خوردن شامش تماشا کرد و لیوان نیک را از شیر پر کرد. نیک شیر درون لیوان را نوشید و دهانش را با دستمال سفره پاک کرد. پدرش دستش را به طرف کیک میوه روی پیشخوان دراز کرد. او تکه بزرگی از کیک میوه را برای نیک برید. کیک میوه با *زغال اخته* آمریکایی درست شده بود.
نیک: امروز چکار کردی، پدر؟
پدر نیک: صبح برای ماهیگیری بیرون رفتم
نیک: چیزی گرفتی؟
پدر نیک: فقط ماهی *پرچ* گرفتم
پدر نیک به تماشای نیک در حال خوردن کیک ادامه داد.
نیک: امروز بعد از ظهر چکار کردی؟
پدر نیک: برای قدم زدن به اردوگاه سرخپوست ها رفتم
نیک: کسی را آن جا دیدی؟
پدر نیک: تمام سرخپوستها برای مست کردن به شهر رفته بودند.
نیک: یعنی حتی یک نفر را هم ندیدی؟
پدر نیک: دوست تو پرودی را دیدم
huckleberry<br />perch،ماهی خاردار بومی آمریکا