خوب من سریع از آن جا خارج شدم و آدم های زیادی همراه او بیرون آمدند و بعضی از آنها دنبال من آمدند و من سریعة داخل خیابانی پیچیدم و خود را به اسکله ها رساندم و آن جا با مردی آشنا شدم که به من گفت که مرد ناشناسی را نزدیک اسلکهای کشته اند. من پرسیدم: چه کسی آن مرد را کشته است؟ و او گفت: نمی دانم چه کسی او را کشته ولی آن مرد درست و حسابی به قتل رسیده و مرده است.
هوا تاریک بود و آب بیشتر خیابان را پر کرده بود و چراغی در آن خیابان روشن نبود و بیشتر پنجره ها شکسته بودند و قایق ها همه در کنار اسکله ها بسته شده بودند و درختها از توفان شکسته و یا از ریشه کنده شده بودند و تقریبا همه چیز با توفان جا به جا شده بود. من یک زورق کرایه کردم و به جایی که قایقم را در جزیره کم ارتفاع منگو گذاشته بودم، رفتم و خوشبختانه آن را پیدا کردم، قایقم به نظر سالم می آمد فقط پر از آب شده بود. بنابر این قایقم را از آن محل بیرون آوردم و آب آن را با پمپ خالی کردم. آن شب ماه نمایان بود ولی ابرهای زیادی هم در آسمان قرار داشت و هوا نیز هنوز گرگ و میشی بود، به همین دلیل قایقم را از کنار ساحل حرکت دادم و وقتی صبح دمید، من از لنگرگاه شرقی دور شده
بودم
خدای من، آن توفان شدیدی بود ولی من توانستم اولین قایقی باشم که آن محل را ترک می کند، و هیچ وقت دوباره آبهایی مثل آبهای آن توفان
هوا تاریک بود و آب بیشتر خیابان را پر کرده بود و چراغی در آن خیابان روشن نبود و بیشتر پنجره ها شکسته بودند و قایق ها همه در کنار اسکله ها بسته شده بودند و درختها از توفان شکسته و یا از ریشه کنده شده بودند و تقریبا همه چیز با توفان جا به جا شده بود. من یک زورق کرایه کردم و به جایی که قایقم را در جزیره کم ارتفاع منگو گذاشته بودم، رفتم و خوشبختانه آن را پیدا کردم، قایقم به نظر سالم می آمد فقط پر از آب شده بود. بنابر این قایقم را از آن محل بیرون آوردم و آب آن را با پمپ خالی کردم. آن شب ماه نمایان بود ولی ابرهای زیادی هم در آسمان قرار داشت و هوا نیز هنوز گرگ و میشی بود، به همین دلیل قایقم را از کنار ساحل حرکت دادم و وقتی صبح دمید، من از لنگرگاه شرقی دور شده
بودم
خدای من، آن توفان شدیدی بود ولی من توانستم اولین قایقی باشم که آن محل را ترک می کند، و هیچ وقت دوباره آبهایی مثل آبهای آن توفان