ما با مهارت در تاریکی سیگار کشیدیم مرد: شما زیاد سیگار میکشید، سینیور تننت، این طور نیست؟ من: نه، من تقریبا ترک کردم.
مرد: خوب، سیگار هیچ فایده ای هم برای شما ندارد و فکر کنم بعد از ترک آن دلتان برای کشیدن دوباره تنگ نشود. تا به حال به ضرب المثل: مرد نابینا هیچ گاه سیگار نمیکشد، چون نمی تواند ببیند که دود باز دم از ریه هایش خارج می شود، را شنیده اید؟
من: بله، ولی من این ضرب المثل را باور نمیکنم.
مرد: من نیز فکر میکنم که حقیقتی در این ضرب المثل وجود نداشته باشد. من فقط جایی آن را شنیده ام. می دانید که مردم حرف های زیادی در همه مورد از خود در می آورند
ما هر دو برای مدتی ساکت بودیم و من مشغول گوش دادن به کرم های ابریشم شدم.
مرد: می توانید صدای لعنتی آن کرم های ابریشم را بشنوید؟ می توان صدای جویدن آنها را شنید.
من: عجیب و مضحک است.
مرد: سینیور تست، آیا واقعا مشکلی وجود دارد که شما نمی توانید بخوابید؟ من هرگز ندیدم که شما بخوابید. شما از وقتی که من با شما بوده ام، هیچ شبی را نخوابیده اید.
مرد: خوب، سیگار هیچ فایده ای هم برای شما ندارد و فکر کنم بعد از ترک آن دلتان برای کشیدن دوباره تنگ نشود. تا به حال به ضرب المثل: مرد نابینا هیچ گاه سیگار نمیکشد، چون نمی تواند ببیند که دود باز دم از ریه هایش خارج می شود، را شنیده اید؟
من: بله، ولی من این ضرب المثل را باور نمیکنم.
مرد: من نیز فکر میکنم که حقیقتی در این ضرب المثل وجود نداشته باشد. من فقط جایی آن را شنیده ام. می دانید که مردم حرف های زیادی در همه مورد از خود در می آورند
ما هر دو برای مدتی ساکت بودیم و من مشغول گوش دادن به کرم های ابریشم شدم.
مرد: می توانید صدای لعنتی آن کرم های ابریشم را بشنوید؟ می توان صدای جویدن آنها را شنید.
من: عجیب و مضحک است.
مرد: سینیور تست، آیا واقعا مشکلی وجود دارد که شما نمی توانید بخوابید؟ من هرگز ندیدم که شما بخوابید. شما از وقتی که من با شما بوده ام، هیچ شبی را نخوابیده اید.