اسم تمام خیابان ها در شیکاگو، و وقتی نمی توانستم اصلا چیزی را به خاطر بیاورم، تنها مشغول گوش فرا دادن به اطراف خود می شدم.
و من هیچ شبی را به خاطر ندارم که صدایی به گوش نرسد. اگر میتوانستم نور چراغی در نزدیک خود داشته باشم، از به خواب رفتن نمیترسیدم، چرا که می دانستم روحم تنها در تاریکی از بدنم خارج خواهد شد. بنابر این، برای شب های زیادی جایی می ماندم که نوری باشد و سپس میخوابیدم چون من تقریبا همیشه خسته و اغلب خیلی خواب آلود بودم. و هم چنین مطمئنم که دفعات زیادی بدون این که بدانم برای مدتی به خواب می رفتم. ولی هیچ گاه دانسته به خواب نمی رفتم و در این شب بخصوص به کرم های ابریشم گوش میدادم. میتوان با وضوح زیادی صدای تغذیه کرم های ابریشم را هنگام شب شنید و من با چشمان بازی دراز کشیده به آنها گوش می دادم.
تنها یک نفر دیگر در اتاق با من بود و او نیز بیدار بود. من برای مدتی طولانی به صدای بیدار بودن او گوش دادم. او نمی توانست به ساکتی و بی حرکتی من بیدار دراز بکشد، شاید به این دلیل که او به اندازه من تمرین کافی در بیدار بودن نداشت. ما روی پتوهایی که روی پوشال پهن شده بود، دراز کشیده بودیم و وقتی او حرکتی می کرد، صدایی از برخورد پوشال ها به گوش می رسید، ولی کرم های ابریشم از صداهایی که ما ایجاد میکردیم، ترسی از خود نشان نمی دادند، و به تغذیه متداوم خود بدون
و من هیچ شبی را به خاطر ندارم که صدایی به گوش نرسد. اگر میتوانستم نور چراغی در نزدیک خود داشته باشم، از به خواب رفتن نمیترسیدم، چرا که می دانستم روحم تنها در تاریکی از بدنم خارج خواهد شد. بنابر این، برای شب های زیادی جایی می ماندم که نوری باشد و سپس میخوابیدم چون من تقریبا همیشه خسته و اغلب خیلی خواب آلود بودم. و هم چنین مطمئنم که دفعات زیادی بدون این که بدانم برای مدتی به خواب می رفتم. ولی هیچ گاه دانسته به خواب نمی رفتم و در این شب بخصوص به کرم های ابریشم گوش میدادم. میتوان با وضوح زیادی صدای تغذیه کرم های ابریشم را هنگام شب شنید و من با چشمان بازی دراز کشیده به آنها گوش می دادم.
تنها یک نفر دیگر در اتاق با من بود و او نیز بیدار بود. من برای مدتی طولانی به صدای بیدار بودن او گوش دادم. او نمی توانست به ساکتی و بی حرکتی من بیدار دراز بکشد، شاید به این دلیل که او به اندازه من تمرین کافی در بیدار بودن نداشت. ما روی پتوهایی که روی پوشال پهن شده بود، دراز کشیده بودیم و وقتی او حرکتی می کرد، صدایی از برخورد پوشال ها به گوش می رسید، ولی کرم های ابریشم از صداهایی که ما ایجاد میکردیم، ترسی از خود نشان نمی دادند، و به تغذیه متداوم خود بدون