نام کتاب: بیست داستان برگزیده
گاهی اوقات، حشراتی را در مرغزار کناره مرداب مییافتم، معمولا در چمنزار یا زیر سرخسها و آنها را برای طعمه استفاده می کردم. این حشرات یا سوسکها و یا حشراتی دیگر با پاهایی شبیه ساقه های چمن و علف، و شفیره های سوسک در تنه پوسیده قدیمی درختان مثل شفیره های سوسک سفید با سرهای کج و معوج قهوه ای که روی قلاب نمی ماندند و در آب سرد وا می رفتند، و ککهای درختی زیر تنه درختان، جایی که بعضی اوقات کرم قلاب، پیدا میکردم که به محض تکان دادن تنه درخت به داخل زمین فرو می رفتند از جمله طعمه هایی بودند که مجبور به استفاده کردن، از آنها می شدم. یک بار من ازیک آفتاب پرست استفاده کردم، اگر چه آنها به وفور یافت می شدند، من ترجیح می دادم از آنها استفاده نکنم. و هیچگاه از جیرجیرکها نیز استفاده نکردم، چون آنها حرکات عجیبی را روی قلاب از خود به اجرا در می آوردند.
گاهی رودخانه از میان مرغزار پهناوری عبور می کرد، و در علفهای خشک، میتوانستم ملخ بگیریم و از آنها برای طعمه استفاده کنم و بعضی وقتها وقتی ملخ ها را می گرفتم آنها را برای سرگرمی در آب رودخانه می انداختم و به شنا کردن آنها در آب رودخانه و دور زدن دایره وار آنها نگاه میکردم، و همان طوری که جریان آب آنها را با خود می برد، با بالا آمدن یک ماهی قزل آلا، ملخ از جلوی دیده گانم پنهان میشد. و من
Tangleworm

صفحه 63 از 319