نام کتاب: بیست داستان برگزیده
سرباز اول: ما یک دور دیگر نوشیدنی می خواهیم
سرباز دوم: چه فایده ای دارد؟ این نوشیدنی روی ما تأثیر زیادی ندارد. بیاید از این جا برویم.
سرباز اول: فقط یک دور دیگر سرباز سوم از جای خود بلند شد و گفت: نه، بیایید، بهتر است از این جا برویم. من امشب اصلا حالم خوب نیست.
سرباز اول: فقط یک نوشیدنی دیگر
سرباز دوم: نه، بیا. ما می خواهیم برویم. شب بخیر، جورج. همه چیز را بگذار روی صورت حساب من
نوشیدنی فروش با قیافه کمی نگران گفت: شب بخیر، آقایان. میتوانید مقداری از صورت حساب را بپردازید، ستوان
سرباز دوم: صبرت کجا رفته، جورج! چهارشنبه روز پرداخت حقوق
ماست.
نوشیدنی فروش: اشکالی ندارد، ستوان. شب بخیر، آقایان سه سرباز رومی از در بیرون رفته وارد خیابان شدند. سرباز دوم: جورج، یک کیکه، مثل بقیه آن هاست. سرباز اول: اوه، جورج آدم خوبیست. سرباز دوم: همه امشب برای تو خوبند.
کلمه ی تحقیر آمیز و زننده جهود
عانا

صفحه 54 از 319