آقای ترنر: بیلی، تو می بایستی از نوشیدن دست بکشی و دنبال ترک کردن آن باشی، من می توانم در ترک کردنت به تو کمک کنم. اجازه بده برای این کار با چند تا دوست دست اندر کار حرف بزنم.
ویلیام کمپبل: من نمی خواهم ترک کنم. من اصلا نمی خواهم ترک کنم. من همین طوری خوشحال هستم. من در تمام طول زندگی ام کاملا خوشحال بوده ام.
آقای ترنر: چه مدتیست که وضعیت تو به این صورت است؟
ویلیام کمپبل در حالی که با دم و باز دم از زیر ملافه، ملافه را پایین و بالا می برد و در واقع بازی می کرد گفت: چه سوالی کردید؟
آقای ترنر: چند وقت است که به نوشیدنی وابسته شده ای، بیلی؟ ویلیام کمپبل: آیا من کارم را انجام نداده ام؟
آقای ترنر: مطمئنأ. من فقط از تو پرسیدم چه مدتیست که به نوشیدنی اعتیاد پیدا کرده ای؟
ویلیام کمپبل: نمی دانم. ولی گرگم را پس گرفته ام. من یک هفته است که گرگم را پس گرفته ام.
آقای ترنر: به جهنم که گرگت را پس گرفته ای.
ویلیام کمپبل: اوه، بله، گرگ عزیز من. هر بار که من یک جرعه مینوشم، گرگم از اتاق بیرون می رود. او از الکل خوشش نمی آید. او گرگ
ویلیام کمپبل: من نمی خواهم ترک کنم. من اصلا نمی خواهم ترک کنم. من همین طوری خوشحال هستم. من در تمام طول زندگی ام کاملا خوشحال بوده ام.
آقای ترنر: چه مدتیست که وضعیت تو به این صورت است؟
ویلیام کمپبل در حالی که با دم و باز دم از زیر ملافه، ملافه را پایین و بالا می برد و در واقع بازی می کرد گفت: چه سوالی کردید؟
آقای ترنر: چند وقت است که به نوشیدنی وابسته شده ای، بیلی؟ ویلیام کمپبل: آیا من کارم را انجام نداده ام؟
آقای ترنر: مطمئنأ. من فقط از تو پرسیدم چه مدتیست که به نوشیدنی اعتیاد پیدا کرده ای؟
ویلیام کمپبل: نمی دانم. ولی گرگم را پس گرفته ام. من یک هفته است که گرگم را پس گرفته ام.
آقای ترنر: به جهنم که گرگت را پس گرفته ای.
ویلیام کمپبل: اوه، بله، گرگ عزیز من. هر بار که من یک جرعه مینوشم، گرگم از اتاق بیرون می رود. او از الکل خوشش نمی آید. او گرگ