او مردی کوتاه با سبیل بود. او از میان پنجره به بیرون به جاده نگاه کرد.
خدمتکار کلیسا: او وارد آن جا شد.
مسئول هتل: وارد خانه لوون شد؟
خدمتکار کلیسا با لهجه: *یا*
آنها دوباره شروع به صحبت کردند و سپس مسئول هتل به طرف میز ما آمد. مسئول هتل مردی بلند قد و پیر بود. او به جان که خوابیده بود نگاه کرد.
مسئول هتل: او خیلی خسته است.
من: بله، ما امروز زود بیدار شدیم
مسئول هتل: آیا شما می خواهید زود غذا بخورید؟
من: بله، هر موقعی خوب است، چه غذاهایی دارد؟
مسئول هتل: هر غذایی که بخواهید. گارسون لیست غذا را برایتان خواهد آورد.
گارسون زن منو را آورد. جان از خواب بیدار شد. منو با جوهر خود نویس روی یک کارت نوشته شده بود و کارت هم درون یک قاب چوبی جاگرفته بود.
خدمتکار کلیسا: او وارد آن جا شد.
مسئول هتل: وارد خانه لوون شد؟
خدمتکار کلیسا با لهجه: *یا*
آنها دوباره شروع به صحبت کردند و سپس مسئول هتل به طرف میز ما آمد. مسئول هتل مردی بلند قد و پیر بود. او به جان که خوابیده بود نگاه کرد.
مسئول هتل: او خیلی خسته است.
من: بله، ما امروز زود بیدار شدیم
مسئول هتل: آیا شما می خواهید زود غذا بخورید؟
من: بله، هر موقعی خوب است، چه غذاهایی دارد؟
مسئول هتل: هر غذایی که بخواهید. گارسون لیست غذا را برایتان خواهد آورد.
گارسون زن منو را آورد. جان از خواب بیدار شد. منو با جوهر خود نویس روی یک کارت نوشته شده بود و کارت هم درون یک قاب چوبی جاگرفته بود.
تلفظ یا در زبان آلمانی به معنی بله است