مسئول هتل: بله، این موقع سال نور و گرمای خورشید بیش از حد است.
آشپز در صندلی خود ماند، ولی مسئول هتل با ما وارد هتل شد و قفل در دفترش را باز کرد و نامه های ما را با خود بیرون آورد. او یک بسته پر از نامه و تعدادی روزنامه را با خود داشت.
جان: اجازه بدهید مقداری نوشیدنی سبک بنوشیم.
من: خوب فکری است، می توانیم نوشیدنی را داخل بنوشیم.
مالک رستوران، دو تا بطری نوشیدنی برای ما آورد و ما نیز هم زمان با خواندن نامه ها آنها را نوشیدیم.
جان: بهتره نوشیدنی بیشتری بنوشیم، بار دوم یک گارسون خانم نوشیدنی ها را آورد و هنگام باز کردن بطریها لبخند زد.
گارسون زن: نامه های زیادی دارید.
من: بله، تعداد زیادی هستند.
گارسون زن: *prosit*، و بعد با بطری خالی بیرون رفت.
من: فراموش کرده بودم نوشیدنی چه مزه ای دارد.
جان: ولی من مزه اش را فراموش نکردم، وقتی در کلبه توی ارتفاعات بودیم، من اوقات زیادی را به فکر کردن در مورد مزه نوشیدنی صرف کردم.
آشپز در صندلی خود ماند، ولی مسئول هتل با ما وارد هتل شد و قفل در دفترش را باز کرد و نامه های ما را با خود بیرون آورد. او یک بسته پر از نامه و تعدادی روزنامه را با خود داشت.
جان: اجازه بدهید مقداری نوشیدنی سبک بنوشیم.
من: خوب فکری است، می توانیم نوشیدنی را داخل بنوشیم.
مالک رستوران، دو تا بطری نوشیدنی برای ما آورد و ما نیز هم زمان با خواندن نامه ها آنها را نوشیدیم.
جان: بهتره نوشیدنی بیشتری بنوشیم، بار دوم یک گارسون خانم نوشیدنی ها را آورد و هنگام باز کردن بطریها لبخند زد.
گارسون زن: نامه های زیادی دارید.
من: بله، تعداد زیادی هستند.
گارسون زن: *prosit*، و بعد با بطری خالی بیرون رفت.
من: فراموش کرده بودم نوشیدنی چه مزه ای دارد.
جان: ولی من مزه اش را فراموش نکردم، وقتی در کلبه توی ارتفاعات بودیم، من اوقات زیادی را به فکر کردن در مورد مزه نوشیدنی صرف کردم.
Prosit:در زبان آلمانی به معنی به سلامتی