نام کتاب: بیست داستان برگزیده
قبل از فروشنده فرانسوی فعلی به اسم ترز، فروشنده دیگری به نام امیلی برای خانم آمریکایی کار می کرده است. ولی همیشه فروشگاه یکی بوده است. اگر چه قیمت ها، بالا رفته بودند، تبادل دلار با فرنک فرانسه همیشه قیمت ها را متعادل میکردند. فروشگاه مزون دکویتر، هم اکنون، اندازه های دختر خانم آمریکایی را نیز داشتند. دختر خانم آمریکایی دیگر بزرگ شده بود ولی به نظر نمی رسید که اندازه های او تغییری زیاد کرده باشند.
قطار دیگر وارد پاریس شده بود. استحکامات کنار ریل های دیگر با سطح زمین هم تراز شده بود ولی چمن‌ها هنوز رشد نکرده بودند. واگن های زیادی روی ریل های قهوه ای چوبی با واگن های رستوران و واگن های چوبی خواب که ساعت پنج همان روز قرار بود به ایتالیا بروند، دیده می شدند. روی قطارها پاریس - رم نوشته شده بود. بعضی قطارها که در ساعات معین به حومه شهر مسافرکشی می کردند. حتی روی سقف خود صندلی داشتند.
خانم آمریکایی بار دیگر به همسر من گفت: مردان آمریکایی بهترین شوهران هستند، من در حال پایین آوردن چمدان هایمان بودم.
خانم آمریکایی ادامه داد: مردان آمریکایی تنها مردانی هستند که میتوان با آنها ازدواج کرد.
همسرم پرسید: چه هنگام شما شهر ووی را ترک کردید؟

صفحه 20 از 319